《 رومان دریای آبی 》
《 رومان دریای آبی 》
پارت 68
ات......
صبح با سر درده شدیدی بیدار شدم هیچی از دیشب یادم نبود وقتي به طرف جیمین برگشتم و با نگاه کردن بهش همه اتفاقات دیشب انگار از جلوی چشمام گذشت و با عجله روی تخت نشستم و ملافه تخت رو دوره خودم پیچیدم که درده بدی زیر دلم پیچید
ات : اخخخخ
جیمین با صدای ات بیدار شد و با نگرانی روی تخت نشست و گفت
جیمین : حالت خوبه
ات با خجالت ملافه تخت رو بیشتر دوره خودش پیچید و صورتش رو به طرف جیمین چرخوند و گفت
ات : دلم خيلي درد میکنه
جیمین صورتش رو با دستاش گرفت و بوسه کوتاهی روی لباش گذاشت که ات دوباره زير دلش درد گرفت و این باعث شد چشماش روی هم فشار بده
جیمین : باید بریم حموم تا دردت کم شه
ات سرش رو تکون داد و هودی جیمین که روی تخت بود رو پوشید
و از روی تخت بلند شد و وارد حمام شد
بعد از رفتن ات جیمین از روی تخت بلند شد و بعد از پوشیدن لباسش از اتاق خارج شد و با اوتاق دیگه رفت تا دوش بگیره
ات بعد از یه دوشه طولانی با پیچید حوله دوره خودش از حمام بیرون اومد و با جیمین که درحال پوشیدن کتش بود مواجه شد
به سمت کمدش رفت و بعد از برداشتن لباس مناسبی به سمت حمام میرفت تا لباسش رو عوض کنه که با حرف جیمین وایستاده
جیمین : کجا داری میری
در همینطور که پستش به جیمین بود گفت
ات : میرم لباسمو بپوشم
جیمین به سمتش قدم برداشت و پشت سرش ایستاد لباش نزدیک گوشش کرد و گفت
جیمین : چرا همینجا لباساتو نمیپوشی
ات : خوب راستش......
جیمین لباش رو از روی گوشش پایین تر آورد و بوسه روی گردن گذاشت که باعث شد حرفش قطع بشه
جیمین : نگو که هنوزم ازم خجالت میکشی مطمئن دیشب رو یادته
ات نفس عميقي کشید و همین که میخواست چیزی بگه با صدای در جیمین نگاهش رو رفت سمت در که ات از فرست استفاده و زود وارد حمام شد
جیمین از این رفتار خجالتی ات خندش گرفت و گفت
جیمین : الآن تونستی از دستم فرار کنی فکر ولی شب که نمیتونی
بعد از گفتن این حرف به سمت در رفت و بازش کرد
خانم لی : خانم پارک گفتن برای صبحانه منتظرتون هستین
جیمین : باشه الانم میایم
جیمین از اوتاق خارج شد و به سمت سالون غذا خوردی رفت
ات بعد از پوشیدن لباسش از حمام اومد بیرون و جلوش آینه ایستاد و دستی به لباسش کشید
برای اینکه کب*ودی های روی گردنش و شونه هاش معلوم نشه لباسی انتخاب کرده بود که روی شونه هایش جاله داشت
اما خیلی هم موفق نبود چون بازم کب*ودی های روي گردنش معلوم میشد بعد از شونه کردن موهاش از اتاق خارج شد و به سمت سالون رفت
همه درحال صبحانه بخوردن بودن
ادامه دارد؟؟؟؟؟؟
اسلاید۲ لباس ات
https://wisgoon.com/mynhe
پارت 68
ات......
صبح با سر درده شدیدی بیدار شدم هیچی از دیشب یادم نبود وقتي به طرف جیمین برگشتم و با نگاه کردن بهش همه اتفاقات دیشب انگار از جلوی چشمام گذشت و با عجله روی تخت نشستم و ملافه تخت رو دوره خودم پیچیدم که درده بدی زیر دلم پیچید
ات : اخخخخ
جیمین با صدای ات بیدار شد و با نگرانی روی تخت نشست و گفت
جیمین : حالت خوبه
ات با خجالت ملافه تخت رو بیشتر دوره خودش پیچید و صورتش رو به طرف جیمین چرخوند و گفت
ات : دلم خيلي درد میکنه
جیمین صورتش رو با دستاش گرفت و بوسه کوتاهی روی لباش گذاشت که ات دوباره زير دلش درد گرفت و این باعث شد چشماش روی هم فشار بده
جیمین : باید بریم حموم تا دردت کم شه
ات سرش رو تکون داد و هودی جیمین که روی تخت بود رو پوشید
و از روی تخت بلند شد و وارد حمام شد
بعد از رفتن ات جیمین از روی تخت بلند شد و بعد از پوشیدن لباسش از اتاق خارج شد و با اوتاق دیگه رفت تا دوش بگیره
ات بعد از یه دوشه طولانی با پیچید حوله دوره خودش از حمام بیرون اومد و با جیمین که درحال پوشیدن کتش بود مواجه شد
به سمت کمدش رفت و بعد از برداشتن لباس مناسبی به سمت حمام میرفت تا لباسش رو عوض کنه که با حرف جیمین وایستاده
جیمین : کجا داری میری
در همینطور که پستش به جیمین بود گفت
ات : میرم لباسمو بپوشم
جیمین به سمتش قدم برداشت و پشت سرش ایستاد لباش نزدیک گوشش کرد و گفت
جیمین : چرا همینجا لباساتو نمیپوشی
ات : خوب راستش......
جیمین لباش رو از روی گوشش پایین تر آورد و بوسه روی گردن گذاشت که باعث شد حرفش قطع بشه
جیمین : نگو که هنوزم ازم خجالت میکشی مطمئن دیشب رو یادته
ات نفس عميقي کشید و همین که میخواست چیزی بگه با صدای در جیمین نگاهش رو رفت سمت در که ات از فرست استفاده و زود وارد حمام شد
جیمین از این رفتار خجالتی ات خندش گرفت و گفت
جیمین : الآن تونستی از دستم فرار کنی فکر ولی شب که نمیتونی
بعد از گفتن این حرف به سمت در رفت و بازش کرد
خانم لی : خانم پارک گفتن برای صبحانه منتظرتون هستین
جیمین : باشه الانم میایم
جیمین از اوتاق خارج شد و به سمت سالون غذا خوردی رفت
ات بعد از پوشیدن لباسش از حمام اومد بیرون و جلوش آینه ایستاد و دستی به لباسش کشید
برای اینکه کب*ودی های روی گردنش و شونه هاش معلوم نشه لباسی انتخاب کرده بود که روی شونه هایش جاله داشت
اما خیلی هم موفق نبود چون بازم کب*ودی های روي گردنش معلوم میشد بعد از شونه کردن موهاش از اتاق خارج شد و به سمت سالون رفت
همه درحال صبحانه بخوردن بودن
ادامه دارد؟؟؟؟؟؟
اسلاید۲ لباس ات
https://wisgoon.com/mynhe
۳.۹k
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.