از زبان راوی :
از زبان راوی :
رسیدن به خونه ات خونه اتم خودش عمارت بود و بزرگ بود
ولی خودش میگفت نه
ات: رسیدیممم
تهیونگ: خونه توهم بزرگه که
ات: نه بابا دخمه اس
ات: بریم تو ؟
تهیونگ : بریمم
رفتن داخل*
ات: با کلید درو باز کردم و رفتیم داخل لباس هامو به کمک تهیونگ با لوازم آرایش و کفش و لپ تاپ و گوشی و شارژر و ایرپاد و هدفون و ... توی چمدون گذاشتم و تهیونگ چمدونمو اورد پایین توی ماشین گذاشت و نشستیم تو ماشین
ات: تهیونگ
تهیونگ: جان؟
ات: منو میبری پیش سوفیا و میا ( سوفیا و میا بودن دیگه یادم نیست؟)
تهیونگ: اره البته
ات: عر مرسیییی
راه افتادیم به سمت ارایشگاه
و من شیشه رو پایین دادم و به بیرون خیره شدم که یه نفر با موتور از نیم سانتی من رد شد من ترسیدم
ات: هوی مرتیکه گاو نفهم چته؟
این گفتم و یهو پیچید جلو ماشین
تهیونگ: این چرا اینجوریه؟
ات تو پیاده نشو شیشه رو بده بالا درارم قفل کن
ات: خفه شو پیاده نمیشی وگرنه منم پیاده میشم
تهیونگ: چیزی نمیشه میرم باهاش حرف میزنم
ات : باشه فقط زود بیا
تهیونگ : پیاده شدم و رفتم سمتش
بله آقا چیزی شده ؟
ببخشید بابت حرفمون
مرده : کلاهمو دراوردم و به ات که توی ماشین بود نگاه کردم زیبا تر از قبل شده ولی هدف من انتقام بود که یا خودشو بکشم یا دور وبریاشو
مرده : دوست پسرشی؟
تهیونگ: نه
ات : دیدم کلاهشو دراورد او اون جویون بود
دوست پسر قبلیم که بخاطر اینکه معتاد بود ولش کردم ولی حرف اخرش یادم افتاد
فلش بک به ۴ سال پیش :
ات: خب با حرفام قانع کردمت؟
جویون: خفه شو من ترو دوست دارم نمیتونم ولت کنم
ات: تو معتادی میفهمی ؟
جویون : میتونی ولم کنی ولی یروز میام و یا خودتو یا دوست پسرت یا اطرافیانتو میکشم و انتقام میگیرم
ات: گفتم که تو هیچ غلطی نمیکنی
پایان فلش بک
ات: در ماشین باز کردم و دوییدم تروخدا
نه کاری با اون نداشته باش اون کاری نداره منو بکش
جویون : پس خودت پیدا شدی خانم کیم ات
تهیونگ: این کیه ؟ تو چی میگی ات؟
رسیدن به خونه ات خونه اتم خودش عمارت بود و بزرگ بود
ولی خودش میگفت نه
ات: رسیدیممم
تهیونگ: خونه توهم بزرگه که
ات: نه بابا دخمه اس
ات: بریم تو ؟
تهیونگ : بریمم
رفتن داخل*
ات: با کلید درو باز کردم و رفتیم داخل لباس هامو به کمک تهیونگ با لوازم آرایش و کفش و لپ تاپ و گوشی و شارژر و ایرپاد و هدفون و ... توی چمدون گذاشتم و تهیونگ چمدونمو اورد پایین توی ماشین گذاشت و نشستیم تو ماشین
ات: تهیونگ
تهیونگ: جان؟
ات: منو میبری پیش سوفیا و میا ( سوفیا و میا بودن دیگه یادم نیست؟)
تهیونگ: اره البته
ات: عر مرسیییی
راه افتادیم به سمت ارایشگاه
و من شیشه رو پایین دادم و به بیرون خیره شدم که یه نفر با موتور از نیم سانتی من رد شد من ترسیدم
ات: هوی مرتیکه گاو نفهم چته؟
این گفتم و یهو پیچید جلو ماشین
تهیونگ: این چرا اینجوریه؟
ات تو پیاده نشو شیشه رو بده بالا درارم قفل کن
ات: خفه شو پیاده نمیشی وگرنه منم پیاده میشم
تهیونگ: چیزی نمیشه میرم باهاش حرف میزنم
ات : باشه فقط زود بیا
تهیونگ : پیاده شدم و رفتم سمتش
بله آقا چیزی شده ؟
ببخشید بابت حرفمون
مرده : کلاهمو دراوردم و به ات که توی ماشین بود نگاه کردم زیبا تر از قبل شده ولی هدف من انتقام بود که یا خودشو بکشم یا دور وبریاشو
مرده : دوست پسرشی؟
تهیونگ: نه
ات : دیدم کلاهشو دراورد او اون جویون بود
دوست پسر قبلیم که بخاطر اینکه معتاد بود ولش کردم ولی حرف اخرش یادم افتاد
فلش بک به ۴ سال پیش :
ات: خب با حرفام قانع کردمت؟
جویون: خفه شو من ترو دوست دارم نمیتونم ولت کنم
ات: تو معتادی میفهمی ؟
جویون : میتونی ولم کنی ولی یروز میام و یا خودتو یا دوست پسرت یا اطرافیانتو میکشم و انتقام میگیرم
ات: گفتم که تو هیچ غلطی نمیکنی
پایان فلش بک
ات: در ماشین باز کردم و دوییدم تروخدا
نه کاری با اون نداشته باش اون کاری نداره منو بکش
جویون : پس خودت پیدا شدی خانم کیم ات
تهیونگ: این کیه ؟ تو چی میگی ات؟
۴.۹k
۲۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.