نام رمان:عشق مافیایی من
نام رمان:عشق مافیایی من
کاپل:ات_تهیونگ
ژانر:عاشقانه_مافیایی
Part 10
(ویو ات)صبح از خواب بلند شدم دیدم تهیونگ اومده بود انقد کیوت خابیده بود پتو هم نکشیده بود روش بلند شدم پتورو کشیدم روش رفتم پایین دیدم صبحونه امادس..
ات:سلام
خدمتکار:سلام خانم صبحتون بخیر
ات:ممنون صبح شمام بخیر
خدمتکار:بفرمایین سر میز
ات:ممنون
خدمتکار:ارباب نمیان
ات:نه خوابیده بود
(ویو ات)در حال صبحونه خوردن بودم که دیدم تهیونگ اومد پایین...
ات:سلام
تهیونگ:سلام(خوابالو)
(ویو ات)رفت دست و صورتشو شست اومد سر میز...و صبحونه خوردیم و هر دومون پاشدیم که گفتم...
ات:تهیونگ من چندتا خرید دارم میشه بریم بخریم
تهیونگ:باشه حالا چی هست؟
ات:لوازم آرایشی_لباس خواب_دمپایی_روتین پوستی هام تموم شده بعد_یه چند دست کفش و لباس مجلسی همین فقط(بچم ورشکست شد که😔😂)
تهیونگ:ات؟
ات:بله
تهیونگ:این همه چخبره یکم کمشون کن
ات:همشونووووو میخوامممممممم
تهیونگ:باشه... باشه غلت کردم بریم
(ویو ات)حاضر شدیم رفتیم فروشگاه اول لوازم ارایشی خریدم بعد روتین هامو بعد کفش و لباس مجلسی خریدم رسیدیم به دمپایی...
ات:تهیونگ صورتی یا آبی
تهیونگ:ابی
ات:صورتی
تهیونگ:ابی(ادامه دارد😂)
(ویو ات)صورتی رو برداشته بودم از دستم گرفت پرت کرد بالا آبی رو داد گفتم...
ات:ععععع صورتیو بده
تهیونگ:ابی قشنگتره
ات:میگم صورتییییی
تهیونگ:اصن بنفش قشنگ تره
ات:ارع خوبه رنگ مورد علاقمم بنفشه
(ویو ات)گفت بنفش خودمم خوشم اومد برداشتیم رفتیم...خونه ناهار خوردیم و خابیدیم(پرش زمانی به پنچ عصر)بیدار شدم رفتم پایین دیدم تهیونگ داره فیلم میبینه رفتم نشستم دو قسمت فیلم دیدیم شب شد ساعتو دیدیم ۱۲ بود رفتیم بغل هم خابیدیم و....
لایک کامنت یادتون نره🥲🤍
کاپل:ات_تهیونگ
ژانر:عاشقانه_مافیایی
Part 10
(ویو ات)صبح از خواب بلند شدم دیدم تهیونگ اومده بود انقد کیوت خابیده بود پتو هم نکشیده بود روش بلند شدم پتورو کشیدم روش رفتم پایین دیدم صبحونه امادس..
ات:سلام
خدمتکار:سلام خانم صبحتون بخیر
ات:ممنون صبح شمام بخیر
خدمتکار:بفرمایین سر میز
ات:ممنون
خدمتکار:ارباب نمیان
ات:نه خوابیده بود
(ویو ات)در حال صبحونه خوردن بودم که دیدم تهیونگ اومد پایین...
ات:سلام
تهیونگ:سلام(خوابالو)
(ویو ات)رفت دست و صورتشو شست اومد سر میز...و صبحونه خوردیم و هر دومون پاشدیم که گفتم...
ات:تهیونگ من چندتا خرید دارم میشه بریم بخریم
تهیونگ:باشه حالا چی هست؟
ات:لوازم آرایشی_لباس خواب_دمپایی_روتین پوستی هام تموم شده بعد_یه چند دست کفش و لباس مجلسی همین فقط(بچم ورشکست شد که😔😂)
تهیونگ:ات؟
ات:بله
تهیونگ:این همه چخبره یکم کمشون کن
ات:همشونووووو میخوامممممممم
تهیونگ:باشه... باشه غلت کردم بریم
(ویو ات)حاضر شدیم رفتیم فروشگاه اول لوازم ارایشی خریدم بعد روتین هامو بعد کفش و لباس مجلسی خریدم رسیدیم به دمپایی...
ات:تهیونگ صورتی یا آبی
تهیونگ:ابی
ات:صورتی
تهیونگ:ابی(ادامه دارد😂)
(ویو ات)صورتی رو برداشته بودم از دستم گرفت پرت کرد بالا آبی رو داد گفتم...
ات:ععععع صورتیو بده
تهیونگ:ابی قشنگتره
ات:میگم صورتییییی
تهیونگ:اصن بنفش قشنگ تره
ات:ارع خوبه رنگ مورد علاقمم بنفشه
(ویو ات)گفت بنفش خودمم خوشم اومد برداشتیم رفتیم...خونه ناهار خوردیم و خابیدیم(پرش زمانی به پنچ عصر)بیدار شدم رفتم پایین دیدم تهیونگ داره فیلم میبینه رفتم نشستم دو قسمت فیلم دیدیم شب شد ساعتو دیدیم ۱۲ بود رفتیم بغل هم خابیدیم و....
لایک کامنت یادتون نره🥲🤍
۱۰.۶k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.