منو میخای؟هوم؟

_منو میخای؟هوم؟
-من تورو همیشه میخام
_من قلبتو میشکونم،بازم منو میخای؟
-من اینو میدونستم و قلبمو بهت تسلیم کردم.
_باهات طوری رفتار نمیکنم ک میخای
-میدونم
_حرفایی رو نمیزنم که دوست داری بشنوی
-میدونم
_کارایی رو نمیکنم که آدمای نرمال میکنن.
-میدونم!
_داری پاتو جایی میذاری که دورتو فقط تاریکی پر می‌کنه!اینم میدونی؟اونجا هیچ نوری نیست!
-من نورت میشم .. هرچقدر میخاد تاریک باشه!من روشنایی میشم که ببینیش..
_تو میدونیش؟!موندن بین بازوهای من راحت نیست!
-مهم نیست!من این اسارتُ بین بازوهات میخام.
"تا وقتی نبض این میزنه و خون داخلش جریان داره من همینجا میمونم .. بین همین حصارِ محکم!"