عاشقِ پیراهنِ چهارخانه ی مردانه بود
عاشقِ پیراهنِ چهارخانه ی مردانه بود
رو به روی ویترین مغازه ها می ایستادیم و برایم انتخاب میکرد
چشم بسته سلیقه اش را قبول داشتم
قرار بود یک یادگاری بدهیم به یکدیگر
یکی از چهارخانه هایم را خواست که هروقت تن میکردم تا ساعتها قربانِ قد و بالایم میرفت
انتخاب خودش هم بود
یک روز برایم عکسی فرستاد که دیدم لباسم را تن کرده و آستینهایش را مثلِ خودم تا آرنج بالا زده و لبخند لعنتی اش را هم چاشنیِ عکس کرده
میگفت دلم نمی آید زیاد بپوشمش
مبادا بوی عطرِ تلخِ مردانه ات از روی لباس بپرد
میگفت چهارخانه هایت را که تن میکنم، امنیت تمامِ وجودم را میگیرد
حالا سالهاست که ندارَمش
دلیلش مهم نیست
مهم تمام چهارخانه هایی ست که دیگر صاحبخانه ندارد
👇 👇 👇
متن و عکس نوشته و کلیپ خاص فقط برای خاص ترین ها
کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید 👇 👇 👇
https://t.me/joinchat/BDSL8T-BTYilnmO4b1q_fQ
#عکس_نوشته #عاشقانه #متن_خاص
رو به روی ویترین مغازه ها می ایستادیم و برایم انتخاب میکرد
چشم بسته سلیقه اش را قبول داشتم
قرار بود یک یادگاری بدهیم به یکدیگر
یکی از چهارخانه هایم را خواست که هروقت تن میکردم تا ساعتها قربانِ قد و بالایم میرفت
انتخاب خودش هم بود
یک روز برایم عکسی فرستاد که دیدم لباسم را تن کرده و آستینهایش را مثلِ خودم تا آرنج بالا زده و لبخند لعنتی اش را هم چاشنیِ عکس کرده
میگفت دلم نمی آید زیاد بپوشمش
مبادا بوی عطرِ تلخِ مردانه ات از روی لباس بپرد
میگفت چهارخانه هایت را که تن میکنم، امنیت تمامِ وجودم را میگیرد
حالا سالهاست که ندارَمش
دلیلش مهم نیست
مهم تمام چهارخانه هایی ست که دیگر صاحبخانه ندارد
👇 👇 👇
متن و عکس نوشته و کلیپ خاص فقط برای خاص ترین ها
کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید 👇 👇 👇
https://t.me/joinchat/BDSL8T-BTYilnmO4b1q_fQ
#عکس_نوشته #عاشقانه #متن_خاص
۱.۸k
۱۶ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.