فیک:ددی مافیای من*پارت ۱۰

ا/ت.......
میدونستم چیکارا داره ولی نمیخاستم به حرفش گوش کنم امممممممم اون هنوز اراب منه و هرکاری بگه باید انجام بدم اما از این کار میترسم چون میدونم تهش چی میشه
+نشنیدی؟گفتم لباستو در بیار
_چ..چ...چرا.....؟
+درمانی یا درش بیارم ؟
_در نمیارم
+پس مجبورم میکنی کاری رو که گفتم انجام بدم
لباسامو توی تنم با شدت عصبانیت جرررررر داد و لباسای خودشو در آورد و بی آمادگی با فشار واردم کرد و شروع به تل مبه زدن کرد
+ناله کن بیب نالههه کن......
تحریک شده بودم ولی نمیخاستم بهش بها بدم
بی اختیار شروع کردم به ناله کردن
_عاححح عاااحححح
+ عاشق ناله هاتم بیب
شروع کردم به اشک ریختن
+باز که داری گریه میکنی....مگه بهت نگفتم گریه نکن تو اصلا به حرفم گوش میکنی؟سریع اشکاتو پاک کن،این تنبیه توعه تا دیگه ازاین غلطا نکنی بیب(عصبی)
آنقدری که ناراحت بودم هیچکاری نکردم ،ازم کشید بیرون و خوابید کنارم از پشت بغلم کرد و یهویی با یه ضربه ی محکم به پشتم وارد کرد و دوباره صدای ناله هام همجارو گرفت
+اگه همکاری کنی زود تر تموم میشه ............

تهیونگ......
بعد از ۱۵راند تمومش کردم چون دیگه طاقت دیدن اشکاشو نداشم و بهش گفتم برام.........