وقتی برای اولین بار می بینیدش
پارت ۵
اونا هم داشتن خودشون رو معرفی میکردن تا اینکه نگاهم به نگاه تهیونگ خورد وقتی تو چشماش نگاه کردم همه ی درد رو فراموش کردم انگار که فقط تو دنیا من و اون بودیم اونم تو چشمام نگاه کرد یه جوری خیره شده بود بهم که خجالت کشیدم و اون طرف رو نگاه کردم پوز خندی زد و گفت تهیونگ هستم کیم تهیونگ منم با لبخند گفتم پارت ا/ت هستم دستش رو آورد جلو و گفت خوشبختم من دستم رو بردم جلو و گفتم همچنین (پرش زمانی به وقتی که ا/ت رفت دستشویی) رفتم و در رو باز کردم شیر آب رو باز کردم و دستم رو شستم تو آینه داشتم به خودم نگاه میکردم که دیدم یه نفر پشت سرم هست ........
امیدوارم دوست داشته باشید
لایک یادتون نره 💜
اونا هم داشتن خودشون رو معرفی میکردن تا اینکه نگاهم به نگاه تهیونگ خورد وقتی تو چشماش نگاه کردم همه ی درد رو فراموش کردم انگار که فقط تو دنیا من و اون بودیم اونم تو چشمام نگاه کرد یه جوری خیره شده بود بهم که خجالت کشیدم و اون طرف رو نگاه کردم پوز خندی زد و گفت تهیونگ هستم کیم تهیونگ منم با لبخند گفتم پارت ا/ت هستم دستش رو آورد جلو و گفت خوشبختم من دستم رو بردم جلو و گفتم همچنین (پرش زمانی به وقتی که ا/ت رفت دستشویی) رفتم و در رو باز کردم شیر آب رو باز کردم و دستم رو شستم تو آینه داشتم به خودم نگاه میکردم که دیدم یه نفر پشت سرم هست ........
امیدوارم دوست داشته باشید
لایک یادتون نره 💜
۲۹.۶k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.