힘든 사랑☃💞
힘든 사랑☃💞
P~۱۶
فردا صبح :
ویو الکس:
صبح از خواب بیدار شدم و کارایه لازم رو کردم و لباسمو پوشیدم*اسلاید سه* و از اتاق رفتم بیرون و رو میز صبحونه نشستم یونجی بعد چند دقیقه اومد و لباس مدرسه پوشیده بوده ببخشید یونجی ولی مجبورم(کاملن😏🙄)اومد صبحانه رو خوردیم میخواست بره مدرسه که
الکس:وایسا من میرسونمت منم یه کاری دارم
یونجی:باشه ممنون
چند مین بعد:
تومدرسه:
دفتر مدیر:
👨🏻💼پرونده کانگ یونجی میخواد از اینجا بره یا نه
جی هیون:بعله میخوام از این مدرسه بره و همین
👨🏻💼شما چیکارشون هستید!؟
جی هیون:من برادرشم کانگ الکس لطفا عجله کنین
👨🏻💼چشم بفرمایید*خب همین دیگه از این مدرسه پروندشو گرفتن و اره *
یونجی:
داشتیم میرفتیم همینجوری که گوشی الکس زنگ خورد
الکس:الو........بله .......انجام دادی ......دمت گرم ...اونو هم دیدی................خیلی خب مرسی تو عمارت میبینمت
یونجی:الکس
الکس:بله
یونجی:مدرسه از اینور نیس داریم کجا میریم
الکس:عمارت من از این به بعد اونجایی و مدرسه نمیری
یونجی:چرا!؟
الکس:رسیدیم عمارت بهت میگم
یونجی:😞😦😠باش
رسیدن عمارت:
پیاده شدن دارن میرن تو عمارت:
الکس:از این به بعد اینجایی پس باید یکم عادت کنی
یونجی:چرا داری این کارو میکنی!؟
الکس:بخاطر خودتچون دوست دارم اونی
یونجی:اگه دوستم داری اینکار نمیکردی
؛این کیه
٫دوست دختر اربابه
٬نه زنشه
@ خواهره اربابه
؛٫٬چی
∆واقعا او که اینطور
اجوما:به کارتون برسین سلام خانم و الکس
یونجی:سلام لطفا با من رسمی نباشین
الکس:اجوما این خواهرمه یونجی همونی که گفته بودم
اجوما:اا بله خوش اومدین خسته این حتما بیا یونجی اتاقت طبقه بالاست
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متحدیم
# Iranians_love_Jk
P~۱۶
فردا صبح :
ویو الکس:
صبح از خواب بیدار شدم و کارایه لازم رو کردم و لباسمو پوشیدم*اسلاید سه* و از اتاق رفتم بیرون و رو میز صبحونه نشستم یونجی بعد چند دقیقه اومد و لباس مدرسه پوشیده بوده ببخشید یونجی ولی مجبورم(کاملن😏🙄)اومد صبحانه رو خوردیم میخواست بره مدرسه که
الکس:وایسا من میرسونمت منم یه کاری دارم
یونجی:باشه ممنون
چند مین بعد:
تومدرسه:
دفتر مدیر:
👨🏻💼پرونده کانگ یونجی میخواد از اینجا بره یا نه
جی هیون:بعله میخوام از این مدرسه بره و همین
👨🏻💼شما چیکارشون هستید!؟
جی هیون:من برادرشم کانگ الکس لطفا عجله کنین
👨🏻💼چشم بفرمایید*خب همین دیگه از این مدرسه پروندشو گرفتن و اره *
یونجی:
داشتیم میرفتیم همینجوری که گوشی الکس زنگ خورد
الکس:الو........بله .......انجام دادی ......دمت گرم ...اونو هم دیدی................خیلی خب مرسی تو عمارت میبینمت
یونجی:الکس
الکس:بله
یونجی:مدرسه از اینور نیس داریم کجا میریم
الکس:عمارت من از این به بعد اونجایی و مدرسه نمیری
یونجی:چرا!؟
الکس:رسیدیم عمارت بهت میگم
یونجی:😞😦😠باش
رسیدن عمارت:
پیاده شدن دارن میرن تو عمارت:
الکس:از این به بعد اینجایی پس باید یکم عادت کنی
یونجی:چرا داری این کارو میکنی!؟
الکس:بخاطر خودتچون دوست دارم اونی
یونجی:اگه دوستم داری اینکار نمیکردی
؛این کیه
٫دوست دختر اربابه
٬نه زنشه
@ خواهره اربابه
؛٫٬چی
∆واقعا او که اینطور
اجوما:به کارتون برسین سلام خانم و الکس
یونجی:سلام لطفا با من رسمی نباشین
الکس:اجوما این خواهرمه یونجی همونی که گفته بودم
اجوما:اا بله خوش اومدین خسته این حتما بیا یونجی اتاقت طبقه بالاست
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متحدیم
# Iranians_love_Jk
۴.۱k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.