فیک عشق ناخواسته p⁴
فیک:عشق ناخواسته
P⁴
ات ویو
در هم باز بود قضیه چیه؟
مگه من گروگان نبودم؟
پاشدم یه نگاهی به دور و برم کردم رفتم سمت پنجره
هیچ نگهبان یا بادیگاردی اون بیرون نبود
از در اتاق که بیرون رفتم کسی نبود
اینجا شبیه عمارت هاست چقدر قشنگه
ایشش هنوز گردنم درد میکنه فاخ
خیلی خوابم میومد برگشتم تو اتاق روی زمین گرفتم خوابیدم
جونگ کوک ویو
تمام امکانات فرار رو براش گذاشتم از دوربین هم توی اتاق رو تماشا میکردم اما اون اومد توی اتاق و خوابید؟
این دختر چقدر عجیبه
رفتم سمت اتاق براید استایل بغلش کردم بردمش توی اتاق خودم گذاشتمش روی تخت پتو رو کشیدم روش
یهو به خودم اومدم
من چم شده این دختر گروگانه دخترِ دشمنمه
ظاهرا زیاده روی کردم
ولی آخه اون اتاق سرده
نشستم و نگاش کردم یه دختر بچه سمج میدیدم خیلی کیوته خرههه
خاک تو سرم چمه من
لباسام رو عوض کردم خوابیدم کنارش
*پرش زمانی به صبح
ات ویو
از خواب بیدار شدم روی تخت بودم و اون کنارم بود عرررررررررررررررررر
بغلش کردم و دوباره چشمام رو بستم
جونگ کوک ویو
صبح شده بود ات بیدار شد و بغلم کرد و دوباره خوابید فکر میکنه من خوابم
کشیدمش توی بغلم عادیه انقدر آرامش دارم
تاحالا این حس رو تجربه نکرده بودم
بدنش خیلی گرم بود برعکس من که بدنم عین مرده ها سرد بود
چند دیقه همونجوری بودم که یکی در زد از روی تخت بلند شدم
_بله؟
£ارباب خانم اومدن
_باشه بگو الان میام
£چشم
ات ویو
این خانم کیه ؟
نکنه زنشهههه
نه خدا نکنه
اگه زنش بود خودم میکشمش
اوففف چه خبره اینجا
من هیچی نمیدونم و این میره روی مخم
از شدت خستگی نفهمیدم کی
دوباره خوابم برد
.........
سیلامممم
مرسی که حمایت میکنید لایک یادتون نره
فالو کنید بک میدم
تنک عشقم
هر چند تا پارت شد هم فردا آپ میکنم بوس به کلتون
P⁴
ات ویو
در هم باز بود قضیه چیه؟
مگه من گروگان نبودم؟
پاشدم یه نگاهی به دور و برم کردم رفتم سمت پنجره
هیچ نگهبان یا بادیگاردی اون بیرون نبود
از در اتاق که بیرون رفتم کسی نبود
اینجا شبیه عمارت هاست چقدر قشنگه
ایشش هنوز گردنم درد میکنه فاخ
خیلی خوابم میومد برگشتم تو اتاق روی زمین گرفتم خوابیدم
جونگ کوک ویو
تمام امکانات فرار رو براش گذاشتم از دوربین هم توی اتاق رو تماشا میکردم اما اون اومد توی اتاق و خوابید؟
این دختر چقدر عجیبه
رفتم سمت اتاق براید استایل بغلش کردم بردمش توی اتاق خودم گذاشتمش روی تخت پتو رو کشیدم روش
یهو به خودم اومدم
من چم شده این دختر گروگانه دخترِ دشمنمه
ظاهرا زیاده روی کردم
ولی آخه اون اتاق سرده
نشستم و نگاش کردم یه دختر بچه سمج میدیدم خیلی کیوته خرههه
خاک تو سرم چمه من
لباسام رو عوض کردم خوابیدم کنارش
*پرش زمانی به صبح
ات ویو
از خواب بیدار شدم روی تخت بودم و اون کنارم بود عرررررررررررررررررر
بغلش کردم و دوباره چشمام رو بستم
جونگ کوک ویو
صبح شده بود ات بیدار شد و بغلم کرد و دوباره خوابید فکر میکنه من خوابم
کشیدمش توی بغلم عادیه انقدر آرامش دارم
تاحالا این حس رو تجربه نکرده بودم
بدنش خیلی گرم بود برعکس من که بدنم عین مرده ها سرد بود
چند دیقه همونجوری بودم که یکی در زد از روی تخت بلند شدم
_بله؟
£ارباب خانم اومدن
_باشه بگو الان میام
£چشم
ات ویو
این خانم کیه ؟
نکنه زنشهههه
نه خدا نکنه
اگه زنش بود خودم میکشمش
اوففف چه خبره اینجا
من هیچی نمیدونم و این میره روی مخم
از شدت خستگی نفهمیدم کی
دوباره خوابم برد
.........
سیلامممم
مرسی که حمایت میکنید لایک یادتون نره
فالو کنید بک میدم
تنک عشقم
هر چند تا پارت شد هم فردا آپ میکنم بوس به کلتون
۱۵.۴k
۱۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.