در گذر زمان آرام آرام اما قرص و محکم...
از بیابان های سنگلاخ
با اندکی آب بر دوش
خسته اما امیدوار
ثانیه ها و لحظه ها
چون حلقه های زنجیر
می گذرند از پی هم
ولی می دانستم و مطمئن بودم
آن طرف این کوههای سخت و سرد
آن طرف این زخم های پر از درد
دشتی پر از سرسبزی و گل خواهد بود
روزگارانی خوش و خرم …
پس نفس نفس زنان
بی هیچ وقفه ای
با دلی سرشار از امید
قدم هایم را بر می دارم
و می دانم زیرپایم سفت است
و می دانم زیر پایم سفت است…
با اندکی آب بر دوش
خسته اما امیدوار
ثانیه ها و لحظه ها
چون حلقه های زنجیر
می گذرند از پی هم
ولی می دانستم و مطمئن بودم
آن طرف این کوههای سخت و سرد
آن طرف این زخم های پر از درد
دشتی پر از سرسبزی و گل خواهد بود
روزگارانی خوش و خرم …
پس نفس نفس زنان
بی هیچ وقفه ای
با دلی سرشار از امید
قدم هایم را بر می دارم
و می دانم زیرپایم سفت است
و می دانم زیر پایم سفت است…
۲۰.۷k
۰۸ بهمن ۱۴۰۰