مروارید عشق پارت ۳۵
گرفت انثدر لپم بوسید که نگو من:بسه خوردیم😂 کوک:نه بس نیست میبوسید همینجوری دیگه ول کرد همون موقع گوشیم زنگ خورد رو میز جلو مبل بود من:بزار ببینم کیه نگاه کردم و بله فاطمه من:باز باید ایرانی حرف بزنم کوک:راحت باش فقط دختره یا پسر من:دختر کوک:آهان اوکی جواب دادم من:بله فاطمه:میدونی الان کجایم من:دختر مگه من علم غیب دارم چه میدونم فاطمه:گائول اومدیم کره من:ها چیییییی کی😲 فاطمه:خیلی وقته هتل گرفتیم من:چرا نیومدید بهم سر بزنید فاطمه:مگه ما میدونستیم کجایم من:آه راست میگی فاطمه:حالا بگو کجایی من با نیما اومدم راستی گائول من:چیه فاطمه:رویا من:خوب رویا چی فاطمه:مگه برنگشت ایران من:چرا مگه چی شده فاطمه:آخه یه ماهه برنگشته من:یعنی چی برنگشته اصلا به من چه فاطمه:یعنی چی مگه دوستت نیست من:بود فاطمه:چیکار کرده من:فاطمه اون دوست بود آره ولی اون قرصامو جابه جا کرد قرصی بهم داد که باعث شد حالم بد شه خوب شد زنده موندم فاطمه:چیییی رویا من:بله رویا خانوم الانم به چپم نیست کجاست فاطمه:ولی گائول اون یه ماهه برنگشته ایران من:یعنی چی من وقتی برگشتم اون رفت فاطمه:نه حتی پاشم تو ایران نزاشته یعنی ممکنه اونجا باشه من:نه بابا فاطمه:هوم بیخیال حالا آدرس بده میخوایم بیایم پیشت نیما انقدر دوست داره بگیره بوست کنه من:اگه کشته نشه فاطمه:چی من:هیچی باشه آدرش میدم ولی اینه آدم بیاید فاطمه:چشم آقای نامی و خانوم یولی دارن میان من:واو بیاید بای فاطمه:بای بعد قطع کردم کوک:چی میگفتین من:جونگ کوک دختر خالم با پسر خالم اومدن کره تو هتلن گفتن بیایم اینجا میتونم بگم بیان کوک:اینجا من:اوهوم کوک:باشه بگو بیان خونه خودته من:ولی صاحبش تویی کوک:هردومونیم بگو بیان اشگال نداره من:اوکی کوک:فقط من:چی کوک:اون پسرخالت حق نداره نزدیکت شه ها من:گوه بخوره بیاد اصلا 😂☺ مگه میتونه بیاد کوک:نه نمیتونه 😏😊 تو پیشولی خودمی من:توهم بانی من😍🐰 بعد بهش آدرسو دادم من:جونگ کوک کوک:جونم من:میترسم کوک:از چی من:دختر خالم اومد بهم گفت که رویا تا وقتی که باهام تو فرودگاه بوده برنگشته ایران و حتی پاشم نزاشته کوک:خوب تو به چی شک داری من:میترسم نرفته باشه و یه چا قایم شده باشه و بخواد دوباره بلایی سرم بیاره کوک:مگه من مردم که بزارم بهت آسیب بزنه بیخود کرده نترس عشقم اینجام باشه من نمیزارم بهت نزدیک شه یا بلایی سرت بیاره من:خیلی میترسم منو برد تو بغلش کوک:نترس بیبی من نترس حالت بد میشه من:باشه تا وقتی تو رو دارم نمی ترسم کوک:😊نمیزارم دوباره بلایی سرت بیاره من:خوب برم حاضر شم کوک:فقط من چی من:اوم از اونجایی که باهم رابطه داریم اشگال نداره در موردت بهشون بگم کوک:پس میگی من:آره
۱۷.۹k
۰۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.