𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞🤍✨ پارت ۶
ویو ا.ت
هنوز ترسیده بودم دوباره اون خاطره ی لعنتی تکرار شد همش تو سرم مرور میشد تمام لحظه به لحظش
کوک چون میدونست تنها چیزی الان خوشحالم میکنه ساحله بردم اونجا
- رسیدیم
+.....
- ا.ت
+.....
- ا.ت به خودت بیا ( داد )
+ ها چی ببخشید چی گفتی؟
- گفتم رسیدیم
+ اها ببخشید تو فکر بودم نفهمیدم چی گفتی
- عب نداره ولی از فکر اون در بیا
+ باشه
از ماشین پیاده شدیم رفتیم لب ساحل کفشامو در اوردم و اجازه دادم سرمای آب به پاهام برسه کوک کنارم ایستاد بود دستاش رو تو جیبای لباس گذاشته بود و به افتاب نگاه میکرد نیم رخش خیلی قشنگ بود که برگشت نگام کرد
- جذابم نه؟
متوجه ی نگاهای یکی رو خودم شدم ا.ت بود که باحالت به شدت کیوت داشت به نیم رخم نگاه میکرد وقتی نگاش کردم لپاش سرخ شدن
+ چ...چی کی همچین چیزی بهت گفته فک کنم خیلی اوسکول بوده
- ههه
+ چرا میخندی
- هیچی همین جوری
+ مسخره
- میگم ا.ت
+ هوم؟
- ما الان چند ساله باهمیم؟
+ خب میشه گفت از وقتی من به دنیا اومدم
- ۲۴ سال؟
+ تقریبا اره حالا چرا پرسیدی؟
- چون این اولین باره از من خجالت میکشی
+ ها ک..ی گفته من خجالت کشیدم ها؟؟؟
- خیلی ضایعی ا.ت ههههه
+هی نخند بدجنس 😠
-هههههههه
+یااااااا
بعد شروع کردیم به دویدن دنبال هم کله ساحلو دنبال هم میدویدیم که اخرش پام پیچ خورد افتادم رو کوک و دوتامون افتادیم تو آب بین صورتامون پنج میل فاصله بود یه لحظه ضربان قلبی جوری رفت بالا که فک کنم کوک هم صدای ضربانم رو میشنید
ویو کوک
یدفعه ا.ت افتاد تو بغلم از پشت افتادم تو آب و آب پاشید رومون بین صورتامون فاصله ی کمی بود
دوباره لپاش سرخ شدن چشای طوسیش رو چشام قفل شده بود و یه دفعه از روم بلند شد.....
هنوز ترسیده بودم دوباره اون خاطره ی لعنتی تکرار شد همش تو سرم مرور میشد تمام لحظه به لحظش
کوک چون میدونست تنها چیزی الان خوشحالم میکنه ساحله بردم اونجا
- رسیدیم
+.....
- ا.ت
+.....
- ا.ت به خودت بیا ( داد )
+ ها چی ببخشید چی گفتی؟
- گفتم رسیدیم
+ اها ببخشید تو فکر بودم نفهمیدم چی گفتی
- عب نداره ولی از فکر اون در بیا
+ باشه
از ماشین پیاده شدیم رفتیم لب ساحل کفشامو در اوردم و اجازه دادم سرمای آب به پاهام برسه کوک کنارم ایستاد بود دستاش رو تو جیبای لباس گذاشته بود و به افتاب نگاه میکرد نیم رخش خیلی قشنگ بود که برگشت نگام کرد
- جذابم نه؟
متوجه ی نگاهای یکی رو خودم شدم ا.ت بود که باحالت به شدت کیوت داشت به نیم رخم نگاه میکرد وقتی نگاش کردم لپاش سرخ شدن
+ چ...چی کی همچین چیزی بهت گفته فک کنم خیلی اوسکول بوده
- ههه
+ چرا میخندی
- هیچی همین جوری
+ مسخره
- میگم ا.ت
+ هوم؟
- ما الان چند ساله باهمیم؟
+ خب میشه گفت از وقتی من به دنیا اومدم
- ۲۴ سال؟
+ تقریبا اره حالا چرا پرسیدی؟
- چون این اولین باره از من خجالت میکشی
+ ها ک..ی گفته من خجالت کشیدم ها؟؟؟
- خیلی ضایعی ا.ت ههههه
+هی نخند بدجنس 😠
-هههههههه
+یااااااا
بعد شروع کردیم به دویدن دنبال هم کله ساحلو دنبال هم میدویدیم که اخرش پام پیچ خورد افتادم رو کوک و دوتامون افتادیم تو آب بین صورتامون پنج میل فاصله بود یه لحظه ضربان قلبی جوری رفت بالا که فک کنم کوک هم صدای ضربانم رو میشنید
ویو کوک
یدفعه ا.ت افتاد تو بغلم از پشت افتادم تو آب و آب پاشید رومون بین صورتامون فاصله ی کمی بود
دوباره لپاش سرخ شدن چشای طوسیش رو چشام قفل شده بود و یه دفعه از روم بلند شد.....
۳.۷k
۳۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.