سناریو درخواستی ... وقتی پ*یو*ی و بچتون اذیت میکنه
مونی : ( میاد بچه رو میگیره میبرتش براش کتاب میخونه و می خوابونتش و بعد میاد پیشت و کمکت کارا خونه رو انجام میده و بعد برات می ره کلییییی شیرینی شکلات اینجور چیزا میگیره )
هندسام : همینطور بهت می خنده : یاععع یاعع یاع
ا/ت : یاااااااا کیم سوک جیننن ..... میام میزنم لهت میکنماااااا 🤬🤬🤬( با عصبانیت و چشمای قرمز و خونی ( نکته خونی منظور اینه که انقدر گریه کردییییی که نگو انگار خون گریه کردی )) ( ادمین : یاااااااا ا/ت شییییی 🤬🤬 شما و هفت جد و ابادت شیکر خوردین گوهم خوردین ... اصن هندسام مال منه چاگیای منه 😠 . ا/ت : حالا که انقدر دوسش داری بیا باش ازدواج کن اصن ... ادمین : با کمال میل فقط به چیزی میمونه ...... وسایلت رو جمع من از زندگی منو هندسامم گورتو گم کن 😊 ا/ت : 🤨😐😑)
هندسام : بیان بیان ( ببخشید ببخشید ) ... ( روبه بچتون ) هندسام کوچولو بیا بریم اینجا قدر ما هندسامارو نمی دونن ( این و با طعنه گفت بچم تا به ا/ت منظورشو خوب برسونه ) ( رفت )
یونگی : بچه بیا و یه درس خوب زندگی از پدرت داشته باش ...... ( میرن تو اتاق ا/ت و یونگی ) هیچ وقت نزار کسی موقع ی خواب مزاحمت بشه چون ... اون مزاحم ... مزاحم عشقته .... از من یاد نگیر من مجبور شدم این ننه ی غرغروتو بگیرم وگرنه الان خودم و عشقم تو سواحل هاوایی خواب بودیم ( منظورش از عشق خوابه )
دختر/پسرتون : باشه بابایی
هوسوکا : دخترم/پسرم بیا برو اماده شو تا ببرمت پارک . باشه ؟
دختر/پسرتون : اخخخخجوننننن باشه بابا( با ذذذذذوووووققققققق )
هوسوکا : ا/ت عزیزم انقدر به خودت فشار نیار الانم بشین تا به شین اجوما ( خانم شین ) زنگ بزنم بیاد کارارو انجام بده ( پسرم مگه حاملس که به خودش فشار نیاره 😐🤦♀️ )
ا/ت : اراسو یوبو ( باشه عزیزم ) ( ععععووققققققق ... نکشینمون با این عزیزم عزیزم گفتنتون ... حالا هی به ما سینگلا طعنه نزنین ما فکر میکنیم هیچکی دوسمون نیداره 😕 واینکه یاد این اهنگ میوفتم « دیگه میدونم ، ميدونم دوسم نداری ، نگو که هنوز به بیقراری »
موچی : لیتل موچی ( موچی کوچولو ) بیا برات موچی بیارم بشینیم باهم کارتون ببینیم
لیتل موچی : اراسووووو اپاموچی ( باباموچی ) ( با ذوقققققق )
موچی : ( بچه رو میبره جلوی تلویزیون می زاره و میاد پیشت بغلت میکنه و میگه ) لیدی موچی ( خانوم موچی ) برو به مسکن بخور و بخواب دیگه هم اون مروارید های خوشکلو نریز که مومیرُم ( من میمیرم ) ( خداااااااااانکنهههههههههه یااااااااا ا/ت شیییییی دیگه گریه نکنننییییی هاااااا که میزنم لهت میکنم موچیم ناراحت میشهههه 😰🥺 ) ( بعد یه ظرف موچی ور میداره میره میشسنه کنار بچتون باهم کارتون میبینن و بعد میبینی خوابشون برده و بهشون اروم میخندی تا بیدار نشن )
بچه ها جا نمیشه ادامش یهپارت دیگه میزارم
هندسام : همینطور بهت می خنده : یاععع یاعع یاع
ا/ت : یاااااااا کیم سوک جیننن ..... میام میزنم لهت میکنماااااا 🤬🤬🤬( با عصبانیت و چشمای قرمز و خونی ( نکته خونی منظور اینه که انقدر گریه کردییییی که نگو انگار خون گریه کردی )) ( ادمین : یاااااااا ا/ت شییییی 🤬🤬 شما و هفت جد و ابادت شیکر خوردین گوهم خوردین ... اصن هندسام مال منه چاگیای منه 😠 . ا/ت : حالا که انقدر دوسش داری بیا باش ازدواج کن اصن ... ادمین : با کمال میل فقط به چیزی میمونه ...... وسایلت رو جمع من از زندگی منو هندسامم گورتو گم کن 😊 ا/ت : 🤨😐😑)
هندسام : بیان بیان ( ببخشید ببخشید ) ... ( روبه بچتون ) هندسام کوچولو بیا بریم اینجا قدر ما هندسامارو نمی دونن ( این و با طعنه گفت بچم تا به ا/ت منظورشو خوب برسونه ) ( رفت )
یونگی : بچه بیا و یه درس خوب زندگی از پدرت داشته باش ...... ( میرن تو اتاق ا/ت و یونگی ) هیچ وقت نزار کسی موقع ی خواب مزاحمت بشه چون ... اون مزاحم ... مزاحم عشقته .... از من یاد نگیر من مجبور شدم این ننه ی غرغروتو بگیرم وگرنه الان خودم و عشقم تو سواحل هاوایی خواب بودیم ( منظورش از عشق خوابه )
دختر/پسرتون : باشه بابایی
هوسوکا : دخترم/پسرم بیا برو اماده شو تا ببرمت پارک . باشه ؟
دختر/پسرتون : اخخخخجوننننن باشه بابا( با ذذذذذوووووققققققق )
هوسوکا : ا/ت عزیزم انقدر به خودت فشار نیار الانم بشین تا به شین اجوما ( خانم شین ) زنگ بزنم بیاد کارارو انجام بده ( پسرم مگه حاملس که به خودش فشار نیاره 😐🤦♀️ )
ا/ت : اراسو یوبو ( باشه عزیزم ) ( ععععووققققققق ... نکشینمون با این عزیزم عزیزم گفتنتون ... حالا هی به ما سینگلا طعنه نزنین ما فکر میکنیم هیچکی دوسمون نیداره 😕 واینکه یاد این اهنگ میوفتم « دیگه میدونم ، ميدونم دوسم نداری ، نگو که هنوز به بیقراری »
موچی : لیتل موچی ( موچی کوچولو ) بیا برات موچی بیارم بشینیم باهم کارتون ببینیم
لیتل موچی : اراسووووو اپاموچی ( باباموچی ) ( با ذوقققققق )
موچی : ( بچه رو میبره جلوی تلویزیون می زاره و میاد پیشت بغلت میکنه و میگه ) لیدی موچی ( خانوم موچی ) برو به مسکن بخور و بخواب دیگه هم اون مروارید های خوشکلو نریز که مومیرُم ( من میمیرم ) ( خداااااااااانکنهههههههههه یااااااااا ا/ت شیییییی دیگه گریه نکنننییییی هاااااا که میزنم لهت میکنم موچیم ناراحت میشهههه 😰🥺 ) ( بعد یه ظرف موچی ور میداره میره میشسنه کنار بچتون باهم کارتون میبینن و بعد میبینی خوابشون برده و بهشون اروم میخندی تا بیدار نشن )
بچه ها جا نمیشه ادامش یهپارت دیگه میزارم
۸.۳k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.