۱ لباس تهیونگ۲ لباس ا/ت ۳ لباس لولی ۴ فیلیکس داداش ا/ت
#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 16
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو ا/ت
امروز قرار بود بریم به اون پارتی وای خدا خیلی ذوق داشتم آخه میتونستم بعد مدت ها برم پارتی آخه زیاد پارتی نمیرفتم
میخوام بدونم وقتی تهیونگ منو ببینه چه واکنشی نشون میده آخه بهش نگفتم که داداشم فیلیکسه دلم نمیخواست از موقعیت داداشم سو استفاده کنم
حتا به تهیونگ زنگ هم نزدم اجازه ازش بگیرم وای خدا امروز قیافهاش دیدنی میشه 😂😂
ویو ا/ت
تهیونگ چند بار بهم زنگ زد ولی من جوابشو ندادم آخه حموم بودم گوشی مو برداشتم بهش زنگ زدم دیدم قطع کرد
ولش خودش زنگ میزنه
یکم خوابیدم ساعت ۷ بود ساعت ۱۱ شب پارتی شروع میشد
لباس هامو پوشیدم تا آماده شدم شد ساعت ۱۰
فیلیکس بهم زنگ زد
فیلیکس : خواهرم خوشگل کرده؟
ا/ت : آره من حاظرم
فیلیکس در خونهت ام
ا/ت : واییئی آمدم(خر ذوق)
ویو ا/ت
فیلیکس از وقتی دبیو کرده نتونستم ببینمش شاید تا حالا چند دقیقه اونم از دور ولی حالا خوش حالم که قرارع ببینمش
کتم رو برداشتم رفتم سمت در کتمو پوشیدم
درو که باز کردم فیلیکس از ماشین آمد پایین یه عالمه بادیگارد دورش بود البته نه اندازه تهیونگ خودم(حسود😂😂)
فیلیکس دستاشو باز کرد منم دویدم رفتم بغلش به هر حال سه سالی میشد که از نزدیک ندیده بودمش
دستمو گرفت رفتیم سوار ماشین شدیم
ویو پارتی
ا/ت
رسیدیم اونجا آیدل های زیادی اونجا بودن مثل برنامه پارتنر من که رفته بودم توی این پارتی هم تونستم آیدول هامو ببینم
دستم تو دستای فیلیکس بود رفتیم سمت یه میز تهیونگگگگگ اونم وایساده بود سر پا
سر مو پایین گرفتم تا منو نشناسه
جونگکوک : ععععع هیونگ؟ بگو ببینم رل زدی این دختر کیه(روبه تهیونگ)
(اینجا ا/ت داره میاد سمتشون ولی سرش پایینه تهیونگ هم بهش شک نمیکنه)
تهیونگ : عا ایننن
همه اونایی که سر میز بودن : عاااااااااا رلته😂😂😂
لولی : من لولی هستم دوست دختر تهیونگ خوشبختم
ا/ت : چی گفت دوست دختر تهیونگ نه نه نه نمیشه تهیونگ با من این کارو نمیکنه (تو ذهنش و هنوز سرش پایینه و داره به حرف هاشون فکر میکنه)
فیلیکس : تبریک تهیونگ
جونگکوک : عع تو هم که رل زدی فک کنم فقط من این وسط سینگلم😂😂
فیلیکس : این خاهرم ا/ته
(ا/ت همون لحظه سرشو بالا میگیره و با تهیونگ چشم تو چشم میشه )
(ادمین فعلا درحال جارو کردن کرک پر تهیونگ هستیم که ا/ت رو دید و تو شک رفت خوب سروران عزیزی که در عمال خاکسپاری یاری دادن برادر تهیونگ در حال جر دادن به دست ا/ت میباشد )
آیدول های دیگه(نمد من اسم ایدل اینا بلد نیستم خودتون یکی فک کنین اصلا همون جونگکوک) : واو خواهرت خیلی خوشگله
فیلیکس : به همین راحتیا به کس کسونش نمیدم😂😂😂
بقیه در حال مشروب خوردن بودن تهیونگ سرش پایین بود هر چند دقیقه یه بار با ترس به ا/ت نگاه میکرد ا/ت هم سرشو گرفته بود پایین و شوک شده بود از چشماش فقط اشک پایین میامد
لولی هم داشت خودشو به آیدل های دیگه میچسبوند و بلند بلند میخندید
فیلیکس ناراحتی ا/ت رو دید و متوجه شد تهیونگ همش داره به ا/ت نگاه میکنه
اما نمیدونست قضیه چیه
ادامه دارد....؟....؟
(خمارییییییییییییییییییییییی😂😂)
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 16
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو ا/ت
امروز قرار بود بریم به اون پارتی وای خدا خیلی ذوق داشتم آخه میتونستم بعد مدت ها برم پارتی آخه زیاد پارتی نمیرفتم
میخوام بدونم وقتی تهیونگ منو ببینه چه واکنشی نشون میده آخه بهش نگفتم که داداشم فیلیکسه دلم نمیخواست از موقعیت داداشم سو استفاده کنم
حتا به تهیونگ زنگ هم نزدم اجازه ازش بگیرم وای خدا امروز قیافهاش دیدنی میشه 😂😂
ویو ا/ت
تهیونگ چند بار بهم زنگ زد ولی من جوابشو ندادم آخه حموم بودم گوشی مو برداشتم بهش زنگ زدم دیدم قطع کرد
ولش خودش زنگ میزنه
یکم خوابیدم ساعت ۷ بود ساعت ۱۱ شب پارتی شروع میشد
لباس هامو پوشیدم تا آماده شدم شد ساعت ۱۰
فیلیکس بهم زنگ زد
فیلیکس : خواهرم خوشگل کرده؟
ا/ت : آره من حاظرم
فیلیکس در خونهت ام
ا/ت : واییئی آمدم(خر ذوق)
ویو ا/ت
فیلیکس از وقتی دبیو کرده نتونستم ببینمش شاید تا حالا چند دقیقه اونم از دور ولی حالا خوش حالم که قرارع ببینمش
کتم رو برداشتم رفتم سمت در کتمو پوشیدم
درو که باز کردم فیلیکس از ماشین آمد پایین یه عالمه بادیگارد دورش بود البته نه اندازه تهیونگ خودم(حسود😂😂)
فیلیکس دستاشو باز کرد منم دویدم رفتم بغلش به هر حال سه سالی میشد که از نزدیک ندیده بودمش
دستمو گرفت رفتیم سوار ماشین شدیم
ویو پارتی
ا/ت
رسیدیم اونجا آیدل های زیادی اونجا بودن مثل برنامه پارتنر من که رفته بودم توی این پارتی هم تونستم آیدول هامو ببینم
دستم تو دستای فیلیکس بود رفتیم سمت یه میز تهیونگگگگگ اونم وایساده بود سر پا
سر مو پایین گرفتم تا منو نشناسه
جونگکوک : ععععع هیونگ؟ بگو ببینم رل زدی این دختر کیه(روبه تهیونگ)
(اینجا ا/ت داره میاد سمتشون ولی سرش پایینه تهیونگ هم بهش شک نمیکنه)
تهیونگ : عا ایننن
همه اونایی که سر میز بودن : عاااااااااا رلته😂😂😂
لولی : من لولی هستم دوست دختر تهیونگ خوشبختم
ا/ت : چی گفت دوست دختر تهیونگ نه نه نه نمیشه تهیونگ با من این کارو نمیکنه (تو ذهنش و هنوز سرش پایینه و داره به حرف هاشون فکر میکنه)
فیلیکس : تبریک تهیونگ
جونگکوک : عع تو هم که رل زدی فک کنم فقط من این وسط سینگلم😂😂
فیلیکس : این خاهرم ا/ته
(ا/ت همون لحظه سرشو بالا میگیره و با تهیونگ چشم تو چشم میشه )
(ادمین فعلا درحال جارو کردن کرک پر تهیونگ هستیم که ا/ت رو دید و تو شک رفت خوب سروران عزیزی که در عمال خاکسپاری یاری دادن برادر تهیونگ در حال جر دادن به دست ا/ت میباشد )
آیدول های دیگه(نمد من اسم ایدل اینا بلد نیستم خودتون یکی فک کنین اصلا همون جونگکوک) : واو خواهرت خیلی خوشگله
فیلیکس : به همین راحتیا به کس کسونش نمیدم😂😂😂
بقیه در حال مشروب خوردن بودن تهیونگ سرش پایین بود هر چند دقیقه یه بار با ترس به ا/ت نگاه میکرد ا/ت هم سرشو گرفته بود پایین و شوک شده بود از چشماش فقط اشک پایین میامد
لولی هم داشت خودشو به آیدل های دیگه میچسبوند و بلند بلند میخندید
فیلیکس ناراحتی ا/ت رو دید و متوجه شد تهیونگ همش داره به ا/ت نگاه میکنه
اما نمیدونست قضیه چیه
ادامه دارد....؟....؟
(خمارییییییییییییییییییییییی😂😂)
۱۶.۱k
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.