پارت ۹ رابطه ای مافیایی
پارت ۹ رابطه ای مافیایی
☆جیهوپ ویو☆
تصمیم گرفتم یکجوری ا.ت رو مال خودم کنم پس با نامجون هماهنگ کردم که شبونه ا.ت رو بدزدیم
☆پایان ویو☆
{فلش به شب}
●ات ویو●
امروز خیلی خسته بودم کاری شرکت زیاد بود
رفتم پارکینگ که جای ماشینم یه ون سیاه بود و من فکر کردم که پارکینگ رو اشتباه اومدم همینطور که داشتم میرفتم که دیدم این ون داره دنبالم میاد که سرجام ایستادم وبا سیاه پوش ها صحبت کنم
●پایان ویو●
^یه نکته این سیاه پوش ۱ می خواد ا.ت رو سرگرم کنه^
+ببخشید آقا شما با من کاری دارید
سیاه پوش¹:آره و.....
سیاه پوش ۱ داشت سرگرم میکرد که از ون یه سیاه پوش دیگه اومد و دستمال بیهوشی رو گذاشت رو صورت ا.ت اما ا.ت میدونس که بیهوشی و تنفس نکرد و خودش رو به بیهوشی زد
[عمارت جیهوپ]
سیاه پوش ها؛سلام
جیهوپ:ا.ت رو آوردین°سرد°
سیاه پوش²:بله قربان و گذاشتیم توی انباری
جیهوپ:آفرین
پول رو پرت میکنه سمتشون..این هم دستمزد تون
■جیهوپ ویو ■
رفتم سمت انباری که با قیافه خواب کیوت ا.ت مواجه شدم دلم نیامد که بیدارش کنم ولی خب..سطل آب یخ رو ورداشتم و ریختم رو صورتش
■پایان ویو■
{نکته ا.ت بیهوش نبوده و فقط اداش رو در میاره }
(علامت جیهوپ _)
_به سلام به دشمن گرامی و عشق اول رو آخر من
+من عشق تو نیستم پس آزادم کن
_نچ نچ داری تند میری ترمز بگیر باهام بریم
+هه کور خوندی خواب دیدی خیر باشه
_خواب چیه من الان رو هوام ام چون کنار عشقم هستم
_آیا من رو قبول میکنی به عنوان عشقت
مغز ا.ت:اگه ا.ت قبول کنه میتونه از اطلاعاتش دزدی کنه پس قبول کن.
+اره
.....................
شرط نداره
☆جیهوپ ویو☆
تصمیم گرفتم یکجوری ا.ت رو مال خودم کنم پس با نامجون هماهنگ کردم که شبونه ا.ت رو بدزدیم
☆پایان ویو☆
{فلش به شب}
●ات ویو●
امروز خیلی خسته بودم کاری شرکت زیاد بود
رفتم پارکینگ که جای ماشینم یه ون سیاه بود و من فکر کردم که پارکینگ رو اشتباه اومدم همینطور که داشتم میرفتم که دیدم این ون داره دنبالم میاد که سرجام ایستادم وبا سیاه پوش ها صحبت کنم
●پایان ویو●
^یه نکته این سیاه پوش ۱ می خواد ا.ت رو سرگرم کنه^
+ببخشید آقا شما با من کاری دارید
سیاه پوش¹:آره و.....
سیاه پوش ۱ داشت سرگرم میکرد که از ون یه سیاه پوش دیگه اومد و دستمال بیهوشی رو گذاشت رو صورت ا.ت اما ا.ت میدونس که بیهوشی و تنفس نکرد و خودش رو به بیهوشی زد
[عمارت جیهوپ]
سیاه پوش ها؛سلام
جیهوپ:ا.ت رو آوردین°سرد°
سیاه پوش²:بله قربان و گذاشتیم توی انباری
جیهوپ:آفرین
پول رو پرت میکنه سمتشون..این هم دستمزد تون
■جیهوپ ویو ■
رفتم سمت انباری که با قیافه خواب کیوت ا.ت مواجه شدم دلم نیامد که بیدارش کنم ولی خب..سطل آب یخ رو ورداشتم و ریختم رو صورتش
■پایان ویو■
{نکته ا.ت بیهوش نبوده و فقط اداش رو در میاره }
(علامت جیهوپ _)
_به سلام به دشمن گرامی و عشق اول رو آخر من
+من عشق تو نیستم پس آزادم کن
_نچ نچ داری تند میری ترمز بگیر باهام بریم
+هه کور خوندی خواب دیدی خیر باشه
_خواب چیه من الان رو هوام ام چون کنار عشقم هستم
_آیا من رو قبول میکنی به عنوان عشقت
مغز ا.ت:اگه ا.ت قبول کنه میتونه از اطلاعاتش دزدی کنه پس قبول کن.
+اره
.....................
شرط نداره
۶.۰k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.