فیک «اون دوست دخترمه» part 28

کوک: اگه همین الان بهت پیشنهاد ازدواج بدم جوابت چیه
ات: خودت چی اگه همین الان جوابم مثبت بود پیشنهاد میدادی؟
کوک: خب معلومه
ات: باشه جوابم مثبته
کوک: سلام همسر قشنگم
ات: باز بی مزه شدی
کوک: چیه من به این خوشمزگی
ات: مشخصه
کوک: آههه لعنتی
ات: چیشده
کوک : کمرم
ات: عزیزم مگه مجبوری انقدر سختگیر باشی؟
کوک: اره…ات میدونستی تو الان دیگه مال منی
ات: شب اول مالکمم شد (زیر لب)
کوک: شنیدم
ات: گفتم که بشنوی
کوک: ات چرا بعضی وقتا حس میکنم ضایم میکنی ؟
ات: حست درسته
کوک: چرا اونوقت
ات: چون بی مزه ای
کوک: قهرم دیگه بهت شیرموز نمیدم(خب ا/تم دیگه بهت نمیده 😘😂)
ات: تروخدا عزیزم بیا شوخی کردم درسته بی مزه ای ولی من بخاطر بی مزه گیت دوست دارم
کوک: الانم ضایم کردی ؟
ات: اره
کوک: برو اونور (اوخی چه نینی ای 🥺😂)
ات: شوخی کردممم چرا باید ضایت کنم؟(میخوابه روی کوک مثل کوالا چسبیده به درخت🗿☝🏻)
کوک: من هنوزم قهرما
ات: خب چیکار کنم اشتی کنی
کوک: هرکاریو امتحان کن
ات :(شروع میکنه همه جای صورت کوک رو تند تند بوسیدن😭🌝)
ات: قهر نکن دیگه
کوک: خب حالا چون اصرار میکنی اشتی میکنم (😐)
ات: ای خدا
کوک: بیا اینجا من نمیتونم باهات قهر باشم اخه(بغلش میکنه)
ات: میدونم عزیزم
(خب دیگه بحث قهر رو اشتی رو ببندیم)
همونجوری تو بغل هم خوابشون میبره:



اینم پارت جدید فرزندانم انگار خیلی خوشتون اومده ؟😂🦦☝🏻