فیک تهیونگ (آخرین دیدار)p23

ا/ت. خیلی گاوی
جونگ کوک. خواهش بابا آموزگارم ت بودی
ا/ت. گمشووو
جونگ کوک. بای بای بای بای عزیزمممم
فلش بک زمان ناهار
منو تهیونگ و جونگ کوک نشسته بودیم لایلا نبود و همین معذبم میکرد
که یهو گوشی جونگ کوک زنگ خورد
جونگ کوک. بله
=............
جونگ کوک. الان میام
=............
جونگ کوک. خیلی خب باشه
همون که جونگ کوک گفت الان میام انگار یه سطل آبو رو سرم خالی کردن فقط خدا خدا میکردم که تهیونگ هم باهاش بره ولی با حرفی که جونگ کوک زد سرجام خشک شدم
جونگ کوک. تهیونگ من باید برم مواظب ا/ت باش بعد بهم چشمک زد و رفت
ا/ت. امممم چیزه من دیگه گشنم نیست تو تموم کردی بزار همینطوری باشه خودم جمع میکنم
تهیونگ. صبر کن
از سرجاس بلند شد اومد سمتم
تهیونگ. گناه من چیه عاشق تو شدم
ا/ت. میشه راجبش الان حرف نزنیم
تهیونگ. نه نمیشه من دوست دارم
ا/ت. پس ثابت کن
که با این حرفم تیونگ ل.باشو کوبوند رو ل.بام من با اینکه دومین باری بود که می ب.وسیدمش عاشق طعم لباش شده بودم خیلی محکم همو میبوسیدیم که تهیونگ عقب کشید
ا/ت. میشه از دفعه بعد که خواستی این کارو انجام بدی بهم خبر بده
تهیونگ. پس قبول داری که دفعه بعدیم وجود داره
ا/ت. معلومه چون فکر میکنم خیلی سمجی پس آره قبول میکنم
تهیونگ. و..
ا/ت. و چی
تهیونگ. منو دوست نداری
ا/ت. چی معلومه نه
تهیونگ. وایسا یه دقیقه
ا/ت. چی کار میکنی
تهیونگ. دارم بهت اس ام اس میدم
ا/ت. چرا اون وقت
تهیونگ. خبر بدم که میخواب دوباره طعم ل.باتو بچشم
که ایندفعه