part4
سوار ماشین شدیم یه اهنگ ارومو گذاشت
به دریا رسیدیم یونکی وایستادو پیاده شدیم دست همو گرفتیمو چند قدم برداشتیم که یونگی گفت:بعد از تو تنها چیزایی که ارومم میکنن موسیقی و دریاست
ا/ت:انقد میمونم برات که هیچوقت محتاجشون نشی
یونگی:موهامو زد پشت گوشم بعد یهو با خنده گفت البته بجز خوردنو خوابیدن هااا
هردومون خندیدیم
برای نهار به رستورانی که اون نزدیکیا بود رفتیم و غذای دریایی خوردیم
نهار که تموم شد یکم قدم زدیمو کلی باهم بین ساحلو دریا بازی کردیم که یهویی خوردم زمین
یونگی بعد اینکه دید چیزیم نشده کلی خندیو تا بلند شدم دوباره میخواستم بیوفتم که یونگی محکم دستاشو دور کمرم حلقه کردو منو به خودش چسبوند
یونگی:با اینکه خیلی بانمکه، نمیزارم دوباره بیوفتی
منم اروم خندیدم
یونگی:برگردیم دیگه؟
ا/ت:اوهوم
بعد رفتیم و توی ماشین نشستیمو بعد از مدتی رسیدیم خونه ...
به دریا رسیدیم یونکی وایستادو پیاده شدیم دست همو گرفتیمو چند قدم برداشتیم که یونگی گفت:بعد از تو تنها چیزایی که ارومم میکنن موسیقی و دریاست
ا/ت:انقد میمونم برات که هیچوقت محتاجشون نشی
یونگی:موهامو زد پشت گوشم بعد یهو با خنده گفت البته بجز خوردنو خوابیدن هااا
هردومون خندیدیم
برای نهار به رستورانی که اون نزدیکیا بود رفتیم و غذای دریایی خوردیم
نهار که تموم شد یکم قدم زدیمو کلی باهم بین ساحلو دریا بازی کردیم که یهویی خوردم زمین
یونگی بعد اینکه دید چیزیم نشده کلی خندیو تا بلند شدم دوباره میخواستم بیوفتم که یونگی محکم دستاشو دور کمرم حلقه کردو منو به خودش چسبوند
یونگی:با اینکه خیلی بانمکه، نمیزارم دوباره بیوفتی
منم اروم خندیدم
یونگی:برگردیم دیگه؟
ا/ت:اوهوم
بعد رفتیم و توی ماشین نشستیمو بعد از مدتی رسیدیم خونه ...
۳.۰k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.