زیر سایه ی آشوبگر p48
سرش رو خاروند و گفت:
_من یکی رو میشناسم که اینکاره باشه....خواهر یکی از دوستام
جاناتان گوشی رو برد و شب زنگ زد گفت که خواهر دوستش گفته گوشیش هوشمنده باز کردنش زمان میبره....و چون اطلاعات داخلش رو میخوایم و نباید گوشی فلش بشه مدتی طول میکشه تا روش کار کنه
به جاناتان هم سپردم به خانواده سرگرد میلر خبر بده
شب بود
رو تخت دراز کشیده بودم و طاق باز به سقف زل زده بودم
فردا ۱۵ ام ماهه
اگه سوکجین از کره رفته باشه پس یعنی فردا شب هیچ قتلی نباید انجام بشه....البته در صورتی که سوکجین قاتل باشه
یادم افتاد که اون شب اون منو از دست کسی که طناب انداخته بود دور دهنم نجات داد
اون مرد کی بود؟.....قاتل واقعی؟....اصلا قاتل واقعی کیه؟
سوکجین حتی اگه از قتل های زنجیره ای تبرئه بشه با اون فیلم ضبط شده قطعا بخاطر قتل خانوادش محکوم میشه
مدام با خودم میگفتم اگه همه این کار ها زیر سر اون باشه مگه از کره نرفته؟....پس اون نامه و تصادف سرگرد کار کی بود؟؟
صبح ساعت ۹ و نیم بلند شدم
دلم میخواست باز مثل قبل بدونم قاتل کی رو هدف گرفته
حس موزیانه ای بهم میگفت امشب باز هم کشته ای داریم.....ولی نمیتونستم حدسی بزنم و تنها کاری که از دستم بر میومد صبر کردن بود
تا شب استرس تو خونم غلت زد....از خونه بیرون نرفتم چون کاری نداشتم
ساعت ۱۲ شب شده بود و من روی به روی تلویزیون به مستند مراحل زندگی مورچه ها چشم دوخته بودم
در حالی که ذهنم جای دیگه ای بود
تازه داشت توی لونه ی مورچه ها رو نشون میداد که یهو همه جا تاریک شد
مهبوت به دور و برم نگاه کردم....سابقه نداشت تا حالا برقامون قطع بشه
چراغ قوه ی گوشیم رو روشن کردم....تا از جام بلند شدم صدای شکستنی اومد
قلبم اومد تو دهنم
نور گوشی رو تو خونه چرخوندم تا بفهمم صدای چی بود ولی هیچ چیز شکسته ای ندیدم....شاید توی آشپرخونه یا اتاق خواب بود
با هر قدمی که برمیداشتم با ترس به اطراف نگاه میکردم
_من یکی رو میشناسم که اینکاره باشه....خواهر یکی از دوستام
جاناتان گوشی رو برد و شب زنگ زد گفت که خواهر دوستش گفته گوشیش هوشمنده باز کردنش زمان میبره....و چون اطلاعات داخلش رو میخوایم و نباید گوشی فلش بشه مدتی طول میکشه تا روش کار کنه
به جاناتان هم سپردم به خانواده سرگرد میلر خبر بده
شب بود
رو تخت دراز کشیده بودم و طاق باز به سقف زل زده بودم
فردا ۱۵ ام ماهه
اگه سوکجین از کره رفته باشه پس یعنی فردا شب هیچ قتلی نباید انجام بشه....البته در صورتی که سوکجین قاتل باشه
یادم افتاد که اون شب اون منو از دست کسی که طناب انداخته بود دور دهنم نجات داد
اون مرد کی بود؟.....قاتل واقعی؟....اصلا قاتل واقعی کیه؟
سوکجین حتی اگه از قتل های زنجیره ای تبرئه بشه با اون فیلم ضبط شده قطعا بخاطر قتل خانوادش محکوم میشه
مدام با خودم میگفتم اگه همه این کار ها زیر سر اون باشه مگه از کره نرفته؟....پس اون نامه و تصادف سرگرد کار کی بود؟؟
صبح ساعت ۹ و نیم بلند شدم
دلم میخواست باز مثل قبل بدونم قاتل کی رو هدف گرفته
حس موزیانه ای بهم میگفت امشب باز هم کشته ای داریم.....ولی نمیتونستم حدسی بزنم و تنها کاری که از دستم بر میومد صبر کردن بود
تا شب استرس تو خونم غلت زد....از خونه بیرون نرفتم چون کاری نداشتم
ساعت ۱۲ شب شده بود و من روی به روی تلویزیون به مستند مراحل زندگی مورچه ها چشم دوخته بودم
در حالی که ذهنم جای دیگه ای بود
تازه داشت توی لونه ی مورچه ها رو نشون میداد که یهو همه جا تاریک شد
مهبوت به دور و برم نگاه کردم....سابقه نداشت تا حالا برقامون قطع بشه
چراغ قوه ی گوشیم رو روشن کردم....تا از جام بلند شدم صدای شکستنی اومد
قلبم اومد تو دهنم
نور گوشی رو تو خونه چرخوندم تا بفهمم صدای چی بود ولی هیچ چیز شکسته ای ندیدم....شاید توی آشپرخونه یا اتاق خواب بود
با هر قدمی که برمیداشتم با ترس به اطراف نگاه میکردم
۳۶.۸k
۱۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.