p.6
(یونگی)
درو باز کردم
بیا اینم آ...
چی..چیکار میکنی..؟؟
ا.ت:ام.. هیچی!!
اون.. چیه تو دستت؟..
ا.ت:اسباببازیته! خیلی واقعیه
بزارش سرجاشششششش!!(باداد)
لیوان از دستم افتادو شکست !!
ا.ت با داد:باشههههه نیا نزدیک پاتتتتت !!
نیا نزدیک !! همونجا بمون!!
ب..ببین گذاشتمش!!
بی..خیال!
خب..
نه من چیزی دیدم.. نه تو متوجه چیزی شدی!..
صداش لرزون بود!!
وای !! ترسوندمش!!
ب..ببخشید.. ا.ت ببخشید!!
ا.ت: اوکی فقط به خودت اسیب نزن!!
خیلی مهربونه!!
سریع روفرشیامو پوشیدم و دویدم سمتش و بغلش کردم..
تو شوک بود !!
ببخشید!! ببخشیدد!!
ا.ت در حالی که تو شوک بود: حالت خوبه؟!!!!
اره!! خوبم!!
ودف؟؟ گریه؟!!! مننن؟؟؟؟
برات توضیح میدم باشه؟!!
ا.ت: ب..باشه..!!
یونگی: بیا فعلا بخوابیم!!
بهش فکر نکن !!
ببخشید!!
ا.تو بغل کردمو ازش اجازه خواستم تا برای اینکه بفهمم بخشیدتم باهاش بخوابم که اگه یهو چیزی شد درست کنارش باشم!!
____
فردا صبح:
بلند شدم !
ا.ت تو بغلم بود!!
ودف پسر!
موهاشو نوازش کردمو بغلش کردم ..
درحالی که محوش شدم خیلی کیوت بلند شد..
برای اینکه خجالت نکشه ازش دور شدم !
جوری که حتی نفهمه دیشب تو بغل بود! هههه!!
ا.ت: صبح بخیر!
یونگی: صبحت بخیر عزی...
شتتت نه این جملتو ادامه نده!!!
یونگی:اهم صبح بخیر..
..
ادمین:
خب این فیک قراره خیلی طولانی بشه!!
در حدی که من فیلمای پارتای بعدی هم آماده کردم:')
خب گفتم خبر داشته باشید!!
@Mochi_park
#fan_fake
#suga
#BTS
#Fan_fake_BTS
#ماه_خیلی_قشنگه
درو باز کردم
بیا اینم آ...
چی..چیکار میکنی..؟؟
ا.ت:ام.. هیچی!!
اون.. چیه تو دستت؟..
ا.ت:اسباببازیته! خیلی واقعیه
بزارش سرجاشششششش!!(باداد)
لیوان از دستم افتادو شکست !!
ا.ت با داد:باشههههه نیا نزدیک پاتتتتت !!
نیا نزدیک !! همونجا بمون!!
ب..ببین گذاشتمش!!
بی..خیال!
خب..
نه من چیزی دیدم.. نه تو متوجه چیزی شدی!..
صداش لرزون بود!!
وای !! ترسوندمش!!
ب..ببخشید.. ا.ت ببخشید!!
ا.ت: اوکی فقط به خودت اسیب نزن!!
خیلی مهربونه!!
سریع روفرشیامو پوشیدم و دویدم سمتش و بغلش کردم..
تو شوک بود !!
ببخشید!! ببخشیدد!!
ا.ت در حالی که تو شوک بود: حالت خوبه؟!!!!
اره!! خوبم!!
ودف؟؟ گریه؟!!! مننن؟؟؟؟
برات توضیح میدم باشه؟!!
ا.ت: ب..باشه..!!
یونگی: بیا فعلا بخوابیم!!
بهش فکر نکن !!
ببخشید!!
ا.تو بغل کردمو ازش اجازه خواستم تا برای اینکه بفهمم بخشیدتم باهاش بخوابم که اگه یهو چیزی شد درست کنارش باشم!!
____
فردا صبح:
بلند شدم !
ا.ت تو بغلم بود!!
ودف پسر!
موهاشو نوازش کردمو بغلش کردم ..
درحالی که محوش شدم خیلی کیوت بلند شد..
برای اینکه خجالت نکشه ازش دور شدم !
جوری که حتی نفهمه دیشب تو بغل بود! هههه!!
ا.ت: صبح بخیر!
یونگی: صبحت بخیر عزی...
شتتت نه این جملتو ادامه نده!!!
یونگی:اهم صبح بخیر..
..
ادمین:
خب این فیک قراره خیلی طولانی بشه!!
در حدی که من فیلمای پارتای بعدی هم آماده کردم:')
خب گفتم خبر داشته باشید!!
@Mochi_park
#fan_fake
#suga
#BTS
#Fan_fake_BTS
#ماه_خیلی_قشنگه
۹.۳k
۰۹ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.