عشق ارتشی پارت دو
(گفتم گناه دارین گذاشتم)
لیسا:صادقانه بگم اره
هوپی:واسه چی؟
لیسا:یه وقت ضایه بازی در نیارین
هوپی:واسه چی اخه
لیسا:نه اینکه من شما دوتا رو به وصل کردم
هوپی:😐🫥
لیسا:حالا خوبه عاشق هم شدین قبلا اون اولا زمانی که داشتیم اموزش میدیدیم دوتا تو به علاوه شوگا میریدین به هم بیشتر شوگا طرف ا.ت بود
هوپی:میشه یادم نیاری
لیسا:واسه چی؟
هوپی:من هنوز از پرتاب دمپایی ا.ت با فوشای شوگا میترسم
همه به غیر از شوگا که خواب بود(من به فدایش)
کوک:هیونگگگگ شوگاااا جناب سرهنگگگ ای بابا دچیتااااااااااا (دچیتا با داد)
شوگا از خواب میپره میگه
شوگا:یا دچیتای اعظم کی رو باید گردن بزنم
کوک:(تعجب)وات هیونگ چی میگی
شوگا:(اعصبانیی بسیار)کوک بگو اصلحه سرد یا گرم یا دستی؟
کوک:غلط کردم فقط میخواستم بلند شی ببینی هوسوک چی میگه
لیسا:جناب شوگا شما الان نباید تو اتاقتون در حال پیدا کردن سرنخ باشد برا اون پرونده هه؟
شوگا:اونو که یه هفته اس تموم کردم الانم دارم استراحت میکنم
همه:(تعجب زیادددددد)چییییییییی چجورییی کِییییی
هوپی:شوگااا اخر چطور چگونه
شوگا:برین بزارین من بخوابم وگرنه هم خلع درجهتون میکنم هم میرینم بهتون
همه:(در حال فرار به اتاق لیسا)چشم قربان
لیسا:هویییی اول در بزنین بعد بیاین
کوک:اخه مگه کسی تو اتاق بود که ما در بزنیم؟
...
لیسا:صادقانه بگم اره
هوپی:واسه چی؟
لیسا:یه وقت ضایه بازی در نیارین
هوپی:واسه چی اخه
لیسا:نه اینکه من شما دوتا رو به وصل کردم
هوپی:😐🫥
لیسا:حالا خوبه عاشق هم شدین قبلا اون اولا زمانی که داشتیم اموزش میدیدیم دوتا تو به علاوه شوگا میریدین به هم بیشتر شوگا طرف ا.ت بود
هوپی:میشه یادم نیاری
لیسا:واسه چی؟
هوپی:من هنوز از پرتاب دمپایی ا.ت با فوشای شوگا میترسم
همه به غیر از شوگا که خواب بود(من به فدایش)
کوک:هیونگگگگ شوگاااا جناب سرهنگگگ ای بابا دچیتااااااااااا (دچیتا با داد)
شوگا از خواب میپره میگه
شوگا:یا دچیتای اعظم کی رو باید گردن بزنم
کوک:(تعجب)وات هیونگ چی میگی
شوگا:(اعصبانیی بسیار)کوک بگو اصلحه سرد یا گرم یا دستی؟
کوک:غلط کردم فقط میخواستم بلند شی ببینی هوسوک چی میگه
لیسا:جناب شوگا شما الان نباید تو اتاقتون در حال پیدا کردن سرنخ باشد برا اون پرونده هه؟
شوگا:اونو که یه هفته اس تموم کردم الانم دارم استراحت میکنم
همه:(تعجب زیادددددد)چییییییییی چجورییی کِییییی
هوپی:شوگااا اخر چطور چگونه
شوگا:برین بزارین من بخوابم وگرنه هم خلع درجهتون میکنم هم میرینم بهتون
همه:(در حال فرار به اتاق لیسا)چشم قربان
لیسا:هویییی اول در بزنین بعد بیاین
کوک:اخه مگه کسی تو اتاق بود که ما در بزنیم؟
...
۲.۱k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.