یک مُشت کودک اند
یک مُشت کودک اند
به دورِ درختِ سیب ؛
انگشت هایِ کوچکِ تـــو
زیرِ چانه ات .......
♥♥♥♥♥♥♥♥
پیک سحرگاه منی هر روز همراه منی
عشق است گر من روزه را با پیک افطارش کنم
شام سیاه عاشقی با نور دل روشن شود
با نور دل ویرانه را قصر پری ماهش کنم
پرواز تا اوج غزل جان را برد تا عرش غم
غمگین دلم را تا سحر با پیک رامش میکنم
با عشق دلبازی کنون بی مهر غم سازی چنین
ساز دلت را کوک کن سرباز شاهش میکنم
شمع دل این سوخته اشکش به غم افروخته
گر شمع را روشن کنی من قطره اشکش میکنم
این دام را برگیر جان بر مرغ دیگر باز کن
کاین دامگه را با قلم همواره بازش میکنم
دلنوشته
به دورِ درختِ سیب ؛
انگشت هایِ کوچکِ تـــو
زیرِ چانه ات .......
♥♥♥♥♥♥♥♥
پیک سحرگاه منی هر روز همراه منی
عشق است گر من روزه را با پیک افطارش کنم
شام سیاه عاشقی با نور دل روشن شود
با نور دل ویرانه را قصر پری ماهش کنم
پرواز تا اوج غزل جان را برد تا عرش غم
غمگین دلم را تا سحر با پیک رامش میکنم
با عشق دلبازی کنون بی مهر غم سازی چنین
ساز دلت را کوک کن سرباز شاهش میکنم
شمع دل این سوخته اشکش به غم افروخته
گر شمع را روشن کنی من قطره اشکش میکنم
این دام را برگیر جان بر مرغ دیگر باز کن
کاین دامگه را با قلم همواره بازش میکنم
دلنوشته
۱.۲k
۰۶ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.