پارت۳۰
پارت۳۰
&اوفففف کوک بیا بریم من خوابم میادددد
—عاههههه بر..بریمممم
ویووقتی رسیدن عمارت
اسمه بادیگارده چی باشه سوهو....سونگهو...یا جیوون؟؟؟ چون هنوز نمیدونم کدومو بزارم اسمه بادیگارده پس فعلا بادیگارد مینویسم تا شما نظرتونو بگین
&بادیگارددددد بیا رییس....تو ببر ایششش چقد این غول انقد سنگینههه عایششش
—ا.تتتت
میبره میزارتش رو تخت
*خانوم دیگه کاری ندارین؟؟
&نه ممنون میتونی بری
*چشم
—هییی ا.ت
&داشت میرف سرجاش خشک میشه : وادت؟؟؟تو مگه خواب نبودی؟؟؟
—فک کردی داوشمممم....من خواب؟؟؟(یدفه بلندمیشه رو تخت میشینه )...بیا اینجا بشین ...بیا نترس کاری ندارم بیااا
&هان؟؟
—اوففف میگم بیا پیشم بشیننن
&من؟؟
—نه عمم بیاا دیگههه
&با..باش
میشینه
—یدفه میگیرتش میندازتش رو تخت : گرفتمتتتت
&چیکار میکنییی تو گفتی کاری نداریییی
—چقد زود باور کن توهستی ینی هرکی بپر تو چاه تو سریع همون کارو میکنی؟؟؟
&ولم کنننن
—دیگه گرفتمت زحمت به باد میره اگه ولت کنممم
&مگه مرغ خروس سگ گربه چیزیم مگه منو بزور گرفتیییی؟؟..ولم کننننن
—نمیشه
&تچعینوهو مثه یه هیولای غول بالاسرمه گمشو اونور بااون هیکله گندتتتتت.....گمشوووو داوشمون حالا پیرهن کنده هم هست...مثه هوشت پیرهنشو زرتی درمیاره
—ابنکه چیزی نیس.....ولی براتو یکم سختتره😈😈
&چیییی؟؟؟منظورت چیههههه
—چپن معمولا شماها یکم لجباز و وول خور هستین براهمین طول میکشه تا یچیزیو ازتن\\تون دراورد
&ولم کنننن
—...
&مثه اینکه حالیت نمیشهههه (دستشو گاز میگیره)
—ایشششش...لنتیییی گازززز میگیریییی به حسابت میرسم ......اون بدترین کارو کرد فردا ببین چه بلای بهس رت میارم صبح تا شب فقط کارررر موقعه خوابم کار با من😈😈.....عنت\\ر دستمو گاز گرففف...ایششش
&منحرف کثیفففف ایششش داشت تجا\\ز میکرد بیشعوررررر....صب کننن تهیونگ کی بوددد ااهااا دوستش باید به اون زنگ بزنمممم....یا هودمو دوباره به تله میندازم یاهم ازدستش راحت میشم
مکالمه شون
&الووو؟؟
¢بلع؟؟؟
&س..سلام تهیونگ هستین؟؟
¢بلع ولی شمارو من نمیشناسم این شماره خونه کوک هست ....صب کننن تو همون...ا.ت هستی؟؟
&ب..بلعععع منممم میشه یکاری کنین؟؟؟
¢چیکار؟؟؟؟
&دوستت داشت یکاری میکرد حالا بقیش تا بعد ولی من میخواستم ازدستش فرار کنممم که خداشک تونستم ولی میشه تومنو بیاری پیشه خودت یا کلا منو ازاینجا نجات بدی...؟؟؟لطفاااا
¢ع..عاااا باش الان میام تو بیا بیرون یجایه تاریک وایسا من میام
&باشششش
قطع میکنه
¢باید به کوک بگممم (این داوشمون بدتره)...
چون کوک به ته که دوست صمیمیش هست گفته بود هروقت ا.ت بهش زنگ زد و کمک فرار میخواست کلا هرچی از ا.ت میشنید باید بهش میگف یا وقتی میخواست فرار کنه به ...
پایان۳۰
&اوفففف کوک بیا بریم من خوابم میادددد
—عاههههه بر..بریمممم
ویووقتی رسیدن عمارت
اسمه بادیگارده چی باشه سوهو....سونگهو...یا جیوون؟؟؟ چون هنوز نمیدونم کدومو بزارم اسمه بادیگارده پس فعلا بادیگارد مینویسم تا شما نظرتونو بگین
&بادیگارددددد بیا رییس....تو ببر ایششش چقد این غول انقد سنگینههه عایششش
—ا.تتتت
میبره میزارتش رو تخت
*خانوم دیگه کاری ندارین؟؟
&نه ممنون میتونی بری
*چشم
—هییی ا.ت
&داشت میرف سرجاش خشک میشه : وادت؟؟؟تو مگه خواب نبودی؟؟؟
—فک کردی داوشمممم....من خواب؟؟؟(یدفه بلندمیشه رو تخت میشینه )...بیا اینجا بشین ...بیا نترس کاری ندارم بیااا
&هان؟؟
—اوففف میگم بیا پیشم بشیننن
&من؟؟
—نه عمم بیاا دیگههه
&با..باش
میشینه
—یدفه میگیرتش میندازتش رو تخت : گرفتمتتتت
&چیکار میکنییی تو گفتی کاری نداریییی
—چقد زود باور کن توهستی ینی هرکی بپر تو چاه تو سریع همون کارو میکنی؟؟؟
&ولم کنننن
—دیگه گرفتمت زحمت به باد میره اگه ولت کنممم
&مگه مرغ خروس سگ گربه چیزیم مگه منو بزور گرفتیییی؟؟..ولم کننننن
—نمیشه
&تچعینوهو مثه یه هیولای غول بالاسرمه گمشو اونور بااون هیکله گندتتتتت.....گمشوووو داوشمون حالا پیرهن کنده هم هست...مثه هوشت پیرهنشو زرتی درمیاره
—ابنکه چیزی نیس.....ولی براتو یکم سختتره😈😈
&چیییی؟؟؟منظورت چیههههه
—چپن معمولا شماها یکم لجباز و وول خور هستین براهمین طول میکشه تا یچیزیو ازتن\\تون دراورد
&ولم کنننن
—...
&مثه اینکه حالیت نمیشهههه (دستشو گاز میگیره)
—ایشششش...لنتیییی گازززز میگیریییی به حسابت میرسم ......اون بدترین کارو کرد فردا ببین چه بلای بهس رت میارم صبح تا شب فقط کارررر موقعه خوابم کار با من😈😈.....عنت\\ر دستمو گاز گرففف...ایششش
&منحرف کثیفففف ایششش داشت تجا\\ز میکرد بیشعوررررر....صب کننن تهیونگ کی بوددد ااهااا دوستش باید به اون زنگ بزنمممم....یا هودمو دوباره به تله میندازم یاهم ازدستش راحت میشم
مکالمه شون
&الووو؟؟
¢بلع؟؟؟
&س..سلام تهیونگ هستین؟؟
¢بلع ولی شمارو من نمیشناسم این شماره خونه کوک هست ....صب کننن تو همون...ا.ت هستی؟؟
&ب..بلعععع منممم میشه یکاری کنین؟؟؟
¢چیکار؟؟؟؟
&دوستت داشت یکاری میکرد حالا بقیش تا بعد ولی من میخواستم ازدستش فرار کنممم که خداشک تونستم ولی میشه تومنو بیاری پیشه خودت یا کلا منو ازاینجا نجات بدی...؟؟؟لطفاااا
¢ع..عاااا باش الان میام تو بیا بیرون یجایه تاریک وایسا من میام
&باشششش
قطع میکنه
¢باید به کوک بگممم (این داوشمون بدتره)...
چون کوک به ته که دوست صمیمیش هست گفته بود هروقت ا.ت بهش زنگ زد و کمک فرار میخواست کلا هرچی از ا.ت میشنید باید بهش میگف یا وقتی میخواست فرار کنه به ...
پایان۳۰
۱.۷k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.