فیک کوک(عشق تلخ) پارت3
خب رفتم توی اتاق گشنه نبودم پس چیزی نگفتم چون شلوار لی داشتم راحت نبودم پس رفتم سمت همون کمد صورتیه ای که میگفت
یه شلوار راحتی پوشیدم و رفتم روی تخت دراز کشیدم
(ساعت دو ی شب)
کم کم بعد از یک و نیم ساعت ور رفتم با موبایلم داشت خوابم میومد رفتم جلوی میز لوازم آرایشِش تا توی آینه بتونم موهام رو ببینم و باز کنم وقتی رفتم دیدم که یه بویی داره میاد بوی ادکلن بود خیلی هم غلیظ بود بوش
من ادکلن غلیظ برای ریه هام ضرر داشت و به زور نفسم میکشیدم بدو بدو داشتم میرفتم سمت آشپزخونه تا آب بخورم که...
از زبان جونگ کوک
من خواب بودم که یهو صدای (تاخ) بلندی اومد و بدو بدو رفتم بیرون اراتاق..
یه شلوار راحتی پوشیدم و رفتم روی تخت دراز کشیدم
(ساعت دو ی شب)
کم کم بعد از یک و نیم ساعت ور رفتم با موبایلم داشت خوابم میومد رفتم جلوی میز لوازم آرایشِش تا توی آینه بتونم موهام رو ببینم و باز کنم وقتی رفتم دیدم که یه بویی داره میاد بوی ادکلن بود خیلی هم غلیظ بود بوش
من ادکلن غلیظ برای ریه هام ضرر داشت و به زور نفسم میکشیدم بدو بدو داشتم میرفتم سمت آشپزخونه تا آب بخورم که...
از زبان جونگ کوک
من خواب بودم که یهو صدای (تاخ) بلندی اومد و بدو بدو رفتم بیرون اراتاق..
۳.۹k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.