پارت ۷:)
یهو محکم پریدم بغلش کردم
من : ام ببخشید یهو خوشحال شدم از خودم در اومدم
جونگ کوک اومد بغلم کرد
جونگ کوک : خیلی دوست دارم💚
من : من بیشتر
رفتیم بالا و خوابیدیم
الان ۱ ماهی هست که با جونگ کوک زندگی میکنم و به هم عادت کردیم
جونگ کوک : ا.ت
من : بله
جونگ کوک : شب به مهمونی دعوتیم
من : چه مهمونی
جونگ کوک : مهمونی دوستانه
رفتم حاضر شدم
جونگ کوک : چقدر خوشگل شدی قراره همه پسرای اونجا بهم حسودی کنن
من : تو که خوش تیپ تر شدی اووووف
جونگ کوک : خب دیگه بریم
رسیدیم همه داشتن میرقصیدن و خوش بودن
جونگ کوک رفت پیش دوستش و منم همراهش رفتم دست و دست هم
دوست جونگ کوک : واااااو چه خانم خوشگلی
جونگ کوک : دهنتو ببند ا.ت فقد مال منه
همین طوری داشتیم حرف میزدیم که اون یکی دوست جونگ کوک اومد بهم گفت
( اون یکی دوست جونگ کوک این طوری نوشته میشه د.ج)
د.ج : خانم زیبا افتخار میدین
من : ام حتما
داشتم با دوست جونگ کوک میرقصیدم و جونگ کوک و دیدم که وحشتناک بهم نگا میکرد و لیوانی که دستش بود شکست
من : ببخشید من باید برم
د.ج : ولی اخه...
من : جونگ کوک خوبی
جونگ کوک : چرا باهاش رقصیدی
من : خب ازم خواس....
جونگ کوک : (باداد) گفتم چرا باهاش رقصیدیییییی
جونگ کوک : بریم خونه
جونگ کوک محکم از دستم میکشید و دنبال خودش میکشوند
من : آخ دستم شکست
سوار ماشین شدیم
جونگ کوک : من برات قدیمی شدم که رفتی با دوستم رقصیدی؟
من : جونگ کوک چته من فقد باهاش رقصیدم
جونگ کوک : چه جوری باید حالیت کنم تو فقد مال منیییییییی هاااا
من : بسه
جونگ کوک عصبی شد و محکم کوبید رو فرمون
جونگ کوک : به حساب د.ج هم میرسم کاری میکنم که خودش قبر خودشو بکنه
من : به خاطر رقصیدن داری اینطوری میکنی( باداد)
رسیدیم خونه جونگ کوک درو با لگد باز کرد
همین که رسیدیم محکم کوبوندم تو دیوار شروع کرد به بوسیدنم خیلی بد میبوسید انگار چند روزه بهش آب نرسیده
من : بس کن
جونگ کوک : آخه چرا باهاش رقصیدی (با حالت کیوت)
من : خب چیکار میکردم تازه من تورو دوست دارم چرا باور نمیکنی
جونگ کوک : بیا بغلم
رفتم بغلش سفت بغلم کرد و گردنمو بوسید
تموم تا پارت بعدی بای😃🌱
من : ام ببخشید یهو خوشحال شدم از خودم در اومدم
جونگ کوک اومد بغلم کرد
جونگ کوک : خیلی دوست دارم💚
من : من بیشتر
رفتیم بالا و خوابیدیم
الان ۱ ماهی هست که با جونگ کوک زندگی میکنم و به هم عادت کردیم
جونگ کوک : ا.ت
من : بله
جونگ کوک : شب به مهمونی دعوتیم
من : چه مهمونی
جونگ کوک : مهمونی دوستانه
رفتم حاضر شدم
جونگ کوک : چقدر خوشگل شدی قراره همه پسرای اونجا بهم حسودی کنن
من : تو که خوش تیپ تر شدی اووووف
جونگ کوک : خب دیگه بریم
رسیدیم همه داشتن میرقصیدن و خوش بودن
جونگ کوک رفت پیش دوستش و منم همراهش رفتم دست و دست هم
دوست جونگ کوک : واااااو چه خانم خوشگلی
جونگ کوک : دهنتو ببند ا.ت فقد مال منه
همین طوری داشتیم حرف میزدیم که اون یکی دوست جونگ کوک اومد بهم گفت
( اون یکی دوست جونگ کوک این طوری نوشته میشه د.ج)
د.ج : خانم زیبا افتخار میدین
من : ام حتما
داشتم با دوست جونگ کوک میرقصیدم و جونگ کوک و دیدم که وحشتناک بهم نگا میکرد و لیوانی که دستش بود شکست
من : ببخشید من باید برم
د.ج : ولی اخه...
من : جونگ کوک خوبی
جونگ کوک : چرا باهاش رقصیدی
من : خب ازم خواس....
جونگ کوک : (باداد) گفتم چرا باهاش رقصیدیییییی
جونگ کوک : بریم خونه
جونگ کوک محکم از دستم میکشید و دنبال خودش میکشوند
من : آخ دستم شکست
سوار ماشین شدیم
جونگ کوک : من برات قدیمی شدم که رفتی با دوستم رقصیدی؟
من : جونگ کوک چته من فقد باهاش رقصیدم
جونگ کوک : چه جوری باید حالیت کنم تو فقد مال منیییییییی هاااا
من : بسه
جونگ کوک عصبی شد و محکم کوبید رو فرمون
جونگ کوک : به حساب د.ج هم میرسم کاری میکنم که خودش قبر خودشو بکنه
من : به خاطر رقصیدن داری اینطوری میکنی( باداد)
رسیدیم خونه جونگ کوک درو با لگد باز کرد
همین که رسیدیم محکم کوبوندم تو دیوار شروع کرد به بوسیدنم خیلی بد میبوسید انگار چند روزه بهش آب نرسیده
من : بس کن
جونگ کوک : آخه چرا باهاش رقصیدی (با حالت کیوت)
من : خب چیکار میکردم تازه من تورو دوست دارم چرا باور نمیکنی
جونگ کوک : بیا بغلم
رفتم بغلش سفت بغلم کرد و گردنمو بوسید
تموم تا پارت بعدی بای😃🌱
۱۲۰.۶k
۲۹ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.