پارت ۱۴
پارت ۱۴
هانول:
منتظر دکتر بودم وقتی که دیدم داره از ماشینش پیاده میشه سریع رفتم تو و تفنگی که همراهم بود رو گزاشتم روی سرش گفتم:
ببین دکتر جون زندگیت در خطره اگه میخای سالم بمونی وقتی که رفتی اون تو معاینش کردی میگی حاملس و ازمایشاتش رو دستکاری میکنی و جواب باید مثبت باشه فهمید وگرنه ی گوله تو اوت مغز نداشتت خالی میکنم
دکتر:ب.ب.اشه هرچی شما بگید فقط منو نکشید
هانول:خوبه ای گفتم و چند بار تهدیدش کردم و پیاده شدم یواش وارد عمارت شدم خدمتکار ها انگار متوجه غیبتم نشدن و این خوبه یه اب پرتفال گرفتم و رفتم رو کاناپه لم دادم تا شاهد مرگ جیمین کوچولو باشم با بد کسی در افتادی جیمین مثل اینکه منو خوب نمیشناسی به من میگن پرنسس مافیا
یوجین:هوفی کشیدم و وقتی که تهدید های تو خالی دختر که به یه ورm بود پیاده شدم و دکمه ضبط خودکارم رو خاموش کردم این دختره به قول خودش پرنسس مافیا فکر کرده کیه انگار پادشاه های مافیا رو نمیشنایه (این لقب ها بر اساس قدرت تعیین میشه) چقدر احمقه که نمدونه من ۸ ساله با تهیونگ دوستم و دکتر خانوادگیشونم همینجوری که داشتم تو ذهنم اون دختر رو مسخره میکردم به اتاق رسیدم در زدم که صدای جونگ کوک رو شنیدم که گفت بیا تو خودکار رو به جونگ کوک دادم و گفتم که بعد ازمایشات گوش بده
ازمایشاتم حدود ۳ ساعت طول کشید و اون پسر هنوز بهوش نبومده بود تب داشت و هزبون میگفت
برگشتم سمت تهیونگ و جونگ کوک گفتم که:
خب پسرا زیاد جای نگرانی نیست و ی نفر تو نوشیدنی جیمین یه دارویی ریخته که علائم بارداری رو بگیره بدون اینکه باردار باشه و مبدونید جالب تر از این چیه اینکه بفهمید اون کار کی بوده
تهیونگ و جونگ کوک همزان گفتن:کی
یو جین:ضبط اون خودکار رو روشن کن و بزن بخونه
چند مین بعد که پسرا به حرف های ردو بدل شده بین منو اون دختر گوش دادن عصبانیت رو میشد از چشماشون خوند
خب پسرا من دیگ کاری ندارم چند تا دارو نوشتم که اونارو تهیه کنید بخوره و سرم هم زدم تا تبش قطع بشه و بهوش بیاد و باید غذا های مقوی بخوره چون این پسر خیلی ضعیف تر از سریه قبلش شده باید برای اینکه صاحب وارث باشید تقوییتش کنید
هانول:
منتظر دکتر بودم وقتی که دیدم داره از ماشینش پیاده میشه سریع رفتم تو و تفنگی که همراهم بود رو گزاشتم روی سرش گفتم:
ببین دکتر جون زندگیت در خطره اگه میخای سالم بمونی وقتی که رفتی اون تو معاینش کردی میگی حاملس و ازمایشاتش رو دستکاری میکنی و جواب باید مثبت باشه فهمید وگرنه ی گوله تو اوت مغز نداشتت خالی میکنم
دکتر:ب.ب.اشه هرچی شما بگید فقط منو نکشید
هانول:خوبه ای گفتم و چند بار تهدیدش کردم و پیاده شدم یواش وارد عمارت شدم خدمتکار ها انگار متوجه غیبتم نشدن و این خوبه یه اب پرتفال گرفتم و رفتم رو کاناپه لم دادم تا شاهد مرگ جیمین کوچولو باشم با بد کسی در افتادی جیمین مثل اینکه منو خوب نمیشناسی به من میگن پرنسس مافیا
یوجین:هوفی کشیدم و وقتی که تهدید های تو خالی دختر که به یه ورm بود پیاده شدم و دکمه ضبط خودکارم رو خاموش کردم این دختره به قول خودش پرنسس مافیا فکر کرده کیه انگار پادشاه های مافیا رو نمیشنایه (این لقب ها بر اساس قدرت تعیین میشه) چقدر احمقه که نمدونه من ۸ ساله با تهیونگ دوستم و دکتر خانوادگیشونم همینجوری که داشتم تو ذهنم اون دختر رو مسخره میکردم به اتاق رسیدم در زدم که صدای جونگ کوک رو شنیدم که گفت بیا تو خودکار رو به جونگ کوک دادم و گفتم که بعد ازمایشات گوش بده
ازمایشاتم حدود ۳ ساعت طول کشید و اون پسر هنوز بهوش نبومده بود تب داشت و هزبون میگفت
برگشتم سمت تهیونگ و جونگ کوک گفتم که:
خب پسرا زیاد جای نگرانی نیست و ی نفر تو نوشیدنی جیمین یه دارویی ریخته که علائم بارداری رو بگیره بدون اینکه باردار باشه و مبدونید جالب تر از این چیه اینکه بفهمید اون کار کی بوده
تهیونگ و جونگ کوک همزان گفتن:کی
یو جین:ضبط اون خودکار رو روشن کن و بزن بخونه
چند مین بعد که پسرا به حرف های ردو بدل شده بین منو اون دختر گوش دادن عصبانیت رو میشد از چشماشون خوند
خب پسرا من دیگ کاری ندارم چند تا دارو نوشتم که اونارو تهیه کنید بخوره و سرم هم زدم تا تبش قطع بشه و بهوش بیاد و باید غذا های مقوی بخوره چون این پسر خیلی ضعیف تر از سریه قبلش شده باید برای اینکه صاحب وارث باشید تقوییتش کنید
۱.۶k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.