وقتی داداشته و باهم میرین بار(تکپارتی)
علامت ها
ا.ت_
فلیکس+
.
.
.
(ا.ت ویو)
بعد از کلی اصرار بلاخره فلیکس قبول کرد باهم بریم بار
فلیکس روم حساس بود برای همین یه لباسی پوشیدم که زیاد باز نباشه
من آماده بودم و روی مبل منتظر فلیکس بودم که آماده شه
بعد از چند دقیقه فلیکس آماده شد و گفت
+بیا بریم(لبخند)
_اومدم(لبخند)
از در رفتیم بیرون،داشتیم میرفتیم سمت ماشین تا حرکت کنیم به سمت بار فلیکس برام در رو باز کرد تا بشینم
+بشین کوچولو
نشستم تو ماشین و بهش لبخند زدم
اونم سمت راننده نشست کمربندهامونو بستیم و به سمت بار حرکت کردیم
(رسیدن)
رسیدیم و خواستیم بریم داخل بار ، فلیکس دستامو گرفته بود و دم در بار بهم گفت
+از کنارم جم نمیخوری حتی دستشوییم خواستی بری من باهات میام اگه هم جایی رفتم تو همونجا میشینی منتظرم میمونی
منم سرمو انداختم پایین و گفتم
_باشه داداشی
+افرین(لبخند)
همینطوری که دست فلیکس تو دستام بود وارد بار شدیم بوی الکل و سیگار داشت خفم میکرد ولی یکم دیگه عادت میکردم
رفتیم یه جا نشستیم،یه یارو اومد بهمون گفت چی میخوایم فلیکس یکم الکل خواست و من اجازه الکل خوردن ندارم برای همین برای من آب گرفت
بعد از چند دقیقه فلیکس خواست بره تو ماشین یه چیزی بیاره و به من گفت همینجا بشینم منم گفتم باشه
بعد اینکه فلیکس رفت یه پسره اومد سمتم ، خیلی مست بود دهنش بوی گند الکل میداد دستشو گذاشت روی دستم و گفت
پسره:میخوام امشب بهم حال بدی(مست)
_لطفا برو(ترس)
پسره چونم رو گرفت و صورتمو آورد طرف خودش
پسره:چرا میترسی کوچولو؟ قول میدم بهت خوش بگذ
حرف پسره با مشتی که به سرش خورد متوقف شد
فلیکس بهش مشت زده بود از تهه قلبم خوشحال شدم که فلیکس نجاتم داد ولی از یه طرفم میترسیدم منو دعوام کنه چون مواظب خودم نبودم
(فلیکس ویو)
یه کاری داشتم برای همین رفتم تو ماشین وقتی برگشتم دیدم یه پسره داره با ا.ت حرف میزنه و ا.ت ترسیده فهمیدم مزاحمه برای همین یه مشت کوبیدم تو سرش و پسره بیهوش شد
دست ا.ت رو گرفتم رو سوار ماشین کردم تا بریم خونه
(رسیدن خونه)
بعد اینکه رسیدیم خونه ا.ت لباساشو عوض کرد و اومد پیش من که رو کاناپه نشسته بودم و درحالی که سرش پایین بود گفت
_ببخشید داداشی نمیخواستم اینجوری شه
+یاااا ا.ت تقصیر تو نبود که اشکالی نداره
بغلش کردم و گفتم
+من نباید تنهات میذاشتم
_خوشحالم که داداشم تویی(لبخند)
+بایدم باشی(لبخند)
(پایان)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#فیک
#سناریو
#وانشات
#تکپارتی
#چندپارتی
ا.ت_
فلیکس+
.
.
.
(ا.ت ویو)
بعد از کلی اصرار بلاخره فلیکس قبول کرد باهم بریم بار
فلیکس روم حساس بود برای همین یه لباسی پوشیدم که زیاد باز نباشه
من آماده بودم و روی مبل منتظر فلیکس بودم که آماده شه
بعد از چند دقیقه فلیکس آماده شد و گفت
+بیا بریم(لبخند)
_اومدم(لبخند)
از در رفتیم بیرون،داشتیم میرفتیم سمت ماشین تا حرکت کنیم به سمت بار فلیکس برام در رو باز کرد تا بشینم
+بشین کوچولو
نشستم تو ماشین و بهش لبخند زدم
اونم سمت راننده نشست کمربندهامونو بستیم و به سمت بار حرکت کردیم
(رسیدن)
رسیدیم و خواستیم بریم داخل بار ، فلیکس دستامو گرفته بود و دم در بار بهم گفت
+از کنارم جم نمیخوری حتی دستشوییم خواستی بری من باهات میام اگه هم جایی رفتم تو همونجا میشینی منتظرم میمونی
منم سرمو انداختم پایین و گفتم
_باشه داداشی
+افرین(لبخند)
همینطوری که دست فلیکس تو دستام بود وارد بار شدیم بوی الکل و سیگار داشت خفم میکرد ولی یکم دیگه عادت میکردم
رفتیم یه جا نشستیم،یه یارو اومد بهمون گفت چی میخوایم فلیکس یکم الکل خواست و من اجازه الکل خوردن ندارم برای همین برای من آب گرفت
بعد از چند دقیقه فلیکس خواست بره تو ماشین یه چیزی بیاره و به من گفت همینجا بشینم منم گفتم باشه
بعد اینکه فلیکس رفت یه پسره اومد سمتم ، خیلی مست بود دهنش بوی گند الکل میداد دستشو گذاشت روی دستم و گفت
پسره:میخوام امشب بهم حال بدی(مست)
_لطفا برو(ترس)
پسره چونم رو گرفت و صورتمو آورد طرف خودش
پسره:چرا میترسی کوچولو؟ قول میدم بهت خوش بگذ
حرف پسره با مشتی که به سرش خورد متوقف شد
فلیکس بهش مشت زده بود از تهه قلبم خوشحال شدم که فلیکس نجاتم داد ولی از یه طرفم میترسیدم منو دعوام کنه چون مواظب خودم نبودم
(فلیکس ویو)
یه کاری داشتم برای همین رفتم تو ماشین وقتی برگشتم دیدم یه پسره داره با ا.ت حرف میزنه و ا.ت ترسیده فهمیدم مزاحمه برای همین یه مشت کوبیدم تو سرش و پسره بیهوش شد
دست ا.ت رو گرفتم رو سوار ماشین کردم تا بریم خونه
(رسیدن خونه)
بعد اینکه رسیدیم خونه ا.ت لباساشو عوض کرد و اومد پیش من که رو کاناپه نشسته بودم و درحالی که سرش پایین بود گفت
_ببخشید داداشی نمیخواستم اینجوری شه
+یاااا ا.ت تقصیر تو نبود که اشکالی نداره
بغلش کردم و گفتم
+من نباید تنهات میذاشتم
_خوشحالم که داداشم تویی(لبخند)
+بایدم باشی(لبخند)
(پایان)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#فیک
#سناریو
#وانشات
#تکپارتی
#چندپارتی
۱۱.۱k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.