@Rose scenario
بدتر از این نمیتونست برات اتفاق بیوفته بعد از مدتها به مهمونی یکی از دوستات اومده بودی و از قضا، اکست که در حال حاضر دشمن خونیت محسوب میشد هم به این مهمونی اومده بود.
داشتی به سمت یکی از مبلا میرفتی که به یه نفر برخوردی و کل نوشیدنیت روی تیشرتش خالی شد.
من واقعا معذرت میخ...
اون پسر لیوانی که دستت بود رو محکم پرت کرد زمین و توی صورتت داد زد
مگه کوری دختر
به صورت غریزی حالت تدافعی به خودت گرفتی؛ اما اون با دیدن حالتت به جای ترسیدن پوزخندی زد و با لحن مسخره ای گفت
با همین دستای خالی و ظریفت میخوای منو بزنی؟!
مصمم تر شدی که همین الان تیکه تیکه ش کنی اما مطمئن بودی که زورت بهش نمیرسه
همین که خواستی عقب بکشی صدای اکستو پشت سرت شنیدی
بزنش من اینجام هواتو دارم
داشتی به سمت یکی از مبلا میرفتی که به یه نفر برخوردی و کل نوشیدنیت روی تیشرتش خالی شد.
من واقعا معذرت میخ...
اون پسر لیوانی که دستت بود رو محکم پرت کرد زمین و توی صورتت داد زد
مگه کوری دختر
به صورت غریزی حالت تدافعی به خودت گرفتی؛ اما اون با دیدن حالتت به جای ترسیدن پوزخندی زد و با لحن مسخره ای گفت
با همین دستای خالی و ظریفت میخوای منو بزنی؟!
مصمم تر شدی که همین الان تیکه تیکه ش کنی اما مطمئن بودی که زورت بهش نمیرسه
همین که خواستی عقب بکشی صدای اکستو پشت سرت شنیدی
بزنش من اینجام هواتو دارم
۸۹۰
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.