فقط برای من پارت ⁸=
فقط برای من پارت ⁸=
از زبان تهیونگ
از خواب بیدار شدم بلند شدم کارامو کردم رفتم به سمت دارک وب بعد ک رسیدم رفتم توی اتاق کارم و مشغول انجام کارام شدم داشتم مشغول بودم ک در اتاقم زده شد
/:اجازه هست بیام تو ارباب؟
×:بیا اومد تو چند تا کاغذ دستش بود
/:ارباب اینا اطلاعات خانم لی میسو رو ک خواسته بودین هستش همه چیش هستش از روزی ک به دنیا اومده تا الان
×:هوم خوبه میتونی بری(با دستش اشاره کرد بره)
کاغذ هارو دستم گرفتم همینجوری مشغول خوندش بودم پس خانم از ۱۷ سالگی تا ۲۴ سالگی در آمریکا دانشگاه هاروارد تحصیل کرده و یک دوست پسر هم ک به مدت ۵ ماه باهاش بوده داشته و در حال حاضر هم بهترین وکیل کره اس ک تاحالا کلی پیشنهاد از مافیا ها و کسای دیگر حتی از کشور های دیگ داشته خوبه به زودی وکیلم میشه خانم کوچولو(پوزخند)
به چند نفر سپردم تا چند روزی تعقیبش کنن بالاخره باید بفهمم دیگ کی قراره بشه زن کیم تهیونگ
از زبان میسو
توی ماشین بودم داشتم آهنگ گوش میدادم ک حس کردم ۱۰ مینی هست ک یکی دنبالمه اولش فک کروم لابد بامن مسیرش یکیه ولی هرجا رفتم میومد بعدش ی میان بر زدم ک کلا گمم کرد هرچی نباشه ۳ سال کلاس رانندگی رفتم هاا(خنده) بعدش رسیدم به شرکتم(جایی ک کلا وکیلا توش بودن میسو هم مدیر اونجا بود بزرگترین شرکت وکیلای کره بود اسمش هم میسانگ بود)رفتم تو ک همه بهم سلام کردن و تعظیم میکردن وارد دفترم شدم ک یکی در زد اومد تو جی هون بود(پارک جی هون مدیر عامل شرکت بود دست راست میسو)
[علامت جی هون&]
&:به به خانم رئیس چخبرا
+:متشکرم شما چخبر(خنده)
(نکته:باهم صمیمی بودن)
&:هستیم به لطف شما اومدم برا جلسه صداتون کنم
+:باشه الان میام
&:بیا منتظرم
+:بلند شدم لباسمو مرتب کردم ادکلن زدم رفتم توی اتاق جلسه وارد شدم همه به پام بلند شدن
+:بفرمایین بشینید
خب شروع میکنیم
&:خانم لی چند وقتی هستش ک یک شرکتی اومده ک با توجه به تحقیقاتمون فهمیدیم رئیس اون شرکت ی مافیا هستش
(نکته:کسی نمیدونه ک خانواده ی میسو یا خود میسو مافیان)
+:کی هستش حالا؟
[علامت کارمندارو با این میگم^]
^:خانم این مافیا عه خیلی قویه بزرگترین مافیای جهانه
+:اسمش چیه؟
&:کیم تهیونگ
+:چیی(تعجب)
&:میشناسینش؟
+:عاا نه نمیشناسمش خب حالا چیکار میخوایید کنید؟
&:باید از دادگاه احضاریه بفرستیم برای دادگاه تا بفرستیمش زندانتا بیشتر از این کل دنیا رو زیر سلطه ی خودش نبره
+:مگ میشه همچین چیزی داری میگی بزرگترین مافیای جهان اومدیمو ما آوردیمش دادگاه بعدش فک کردید ک میزاره ما زنده از اونجا بریم بیرون براتون تجربه نشده نباید با مافیا ها در بیوفتیم؟
^:بله همه ی اینا رو میدونیم خانم ولی خب به نظر شما ما راه حل دیگ ای داریم؟
از زبان تهیونگ
از خواب بیدار شدم بلند شدم کارامو کردم رفتم به سمت دارک وب بعد ک رسیدم رفتم توی اتاق کارم و مشغول انجام کارام شدم داشتم مشغول بودم ک در اتاقم زده شد
/:اجازه هست بیام تو ارباب؟
×:بیا اومد تو چند تا کاغذ دستش بود
/:ارباب اینا اطلاعات خانم لی میسو رو ک خواسته بودین هستش همه چیش هستش از روزی ک به دنیا اومده تا الان
×:هوم خوبه میتونی بری(با دستش اشاره کرد بره)
کاغذ هارو دستم گرفتم همینجوری مشغول خوندش بودم پس خانم از ۱۷ سالگی تا ۲۴ سالگی در آمریکا دانشگاه هاروارد تحصیل کرده و یک دوست پسر هم ک به مدت ۵ ماه باهاش بوده داشته و در حال حاضر هم بهترین وکیل کره اس ک تاحالا کلی پیشنهاد از مافیا ها و کسای دیگر حتی از کشور های دیگ داشته خوبه به زودی وکیلم میشه خانم کوچولو(پوزخند)
به چند نفر سپردم تا چند روزی تعقیبش کنن بالاخره باید بفهمم دیگ کی قراره بشه زن کیم تهیونگ
از زبان میسو
توی ماشین بودم داشتم آهنگ گوش میدادم ک حس کردم ۱۰ مینی هست ک یکی دنبالمه اولش فک کروم لابد بامن مسیرش یکیه ولی هرجا رفتم میومد بعدش ی میان بر زدم ک کلا گمم کرد هرچی نباشه ۳ سال کلاس رانندگی رفتم هاا(خنده) بعدش رسیدم به شرکتم(جایی ک کلا وکیلا توش بودن میسو هم مدیر اونجا بود بزرگترین شرکت وکیلای کره بود اسمش هم میسانگ بود)رفتم تو ک همه بهم سلام کردن و تعظیم میکردن وارد دفترم شدم ک یکی در زد اومد تو جی هون بود(پارک جی هون مدیر عامل شرکت بود دست راست میسو)
[علامت جی هون&]
&:به به خانم رئیس چخبرا
+:متشکرم شما چخبر(خنده)
(نکته:باهم صمیمی بودن)
&:هستیم به لطف شما اومدم برا جلسه صداتون کنم
+:باشه الان میام
&:بیا منتظرم
+:بلند شدم لباسمو مرتب کردم ادکلن زدم رفتم توی اتاق جلسه وارد شدم همه به پام بلند شدن
+:بفرمایین بشینید
خب شروع میکنیم
&:خانم لی چند وقتی هستش ک یک شرکتی اومده ک با توجه به تحقیقاتمون فهمیدیم رئیس اون شرکت ی مافیا هستش
(نکته:کسی نمیدونه ک خانواده ی میسو یا خود میسو مافیان)
+:کی هستش حالا؟
[علامت کارمندارو با این میگم^]
^:خانم این مافیا عه خیلی قویه بزرگترین مافیای جهانه
+:اسمش چیه؟
&:کیم تهیونگ
+:چیی(تعجب)
&:میشناسینش؟
+:عاا نه نمیشناسمش خب حالا چیکار میخوایید کنید؟
&:باید از دادگاه احضاریه بفرستیم برای دادگاه تا بفرستیمش زندانتا بیشتر از این کل دنیا رو زیر سلطه ی خودش نبره
+:مگ میشه همچین چیزی داری میگی بزرگترین مافیای جهان اومدیمو ما آوردیمش دادگاه بعدش فک کردید ک میزاره ما زنده از اونجا بریم بیرون براتون تجربه نشده نباید با مافیا ها در بیوفتیم؟
^:بله همه ی اینا رو میدونیم خانم ولی خب به نظر شما ما راه حل دیگ ای داریم؟
۲۸.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.