Family members
پارت ۱۰
کوک: ا/ت وسایلاتو و وسایل های یونا جمع کن..از اینجا میریم!
ا/ت: کجااا؟
کوک: بوسان
ا/ت: چیییی؟..چرا اونجا؟
کوک: چون اونجا خودم یه خونه ساختم!
ا/ت: تو بوسان؟
کوک: اهوم.اصلا به اجوما میگم شماها لباساتونو بپوشید تا بریم
ا/ت: پس بقی...
کوک: راستش اونجا...اعضای گروهمون تصمیم گرفتن یه مدت اونجا بمونن ولی من و شوگا و نامجون قبول نکردیم ولی بخاطر بابابزرگ مجبوریم بریم اونجا
ا/ت: باشه باشه*
**
کوک: آماده اید؟
ا/ ت: اهوم..بریم*
همگی: خدانگهدار ارباب
کوک: خداحافظ
*
کوک: بابابزرگ چه فکری با خودش کرده؟
ا/ت: کوک آروم باش..اتفاقی نیوفتاده که
کوک: باشه باشه
یونا: چهار دست وپا از بغل ا/ت سر خورد و به سمت کوک رفت
کوک: :)..بیا اینجا ببینم خانوم کوچولو..بیا بشین پیشم ببینم*
ا/ت: پس مامان و باباهامون چی؟
کوک: فعلا اونا نباید خبر دار بشن
ا/ت: لیا و لایلا اینا چی؟
کوک: یه نگاهی به ساعتم کردم* یه ساعت دیگه هم دیگه رو تو فرود گاه میبینیم*
ا/ت: ولی صبر کن ببینم تو چطوری اینقدر سریع بلیت گرفتی
کوک: از طریق کمپانی جورش کردم!
ا/ت: اوو..راستش ممنونم که...که با اون دختره نرفتی و ازم دفاع کردی
کوک: ا/ت..چی داری میگی؟ یعنی فکر میکردی من با اون هرزه میرفتم؟.. داشم من تورو به این سادگی ولت نکردم!
ا/ت: خنده*.. مرسی که پیشمی
کوک: گونشو بوس کردم*
ا/ت: تو مواظب رانندگی باش :)
کوک: چشم مادمازل..من از تو و این کوچولومون هیچ وقت نمیگذرم
کوک: ا/ت وسایلاتو و وسایل های یونا جمع کن..از اینجا میریم!
ا/ت: کجااا؟
کوک: بوسان
ا/ت: چیییی؟..چرا اونجا؟
کوک: چون اونجا خودم یه خونه ساختم!
ا/ت: تو بوسان؟
کوک: اهوم.اصلا به اجوما میگم شماها لباساتونو بپوشید تا بریم
ا/ت: پس بقی...
کوک: راستش اونجا...اعضای گروهمون تصمیم گرفتن یه مدت اونجا بمونن ولی من و شوگا و نامجون قبول نکردیم ولی بخاطر بابابزرگ مجبوریم بریم اونجا
ا/ت: باشه باشه*
**
کوک: آماده اید؟
ا/ ت: اهوم..بریم*
همگی: خدانگهدار ارباب
کوک: خداحافظ
*
کوک: بابابزرگ چه فکری با خودش کرده؟
ا/ت: کوک آروم باش..اتفاقی نیوفتاده که
کوک: باشه باشه
یونا: چهار دست وپا از بغل ا/ت سر خورد و به سمت کوک رفت
کوک: :)..بیا اینجا ببینم خانوم کوچولو..بیا بشین پیشم ببینم*
ا/ت: پس مامان و باباهامون چی؟
کوک: فعلا اونا نباید خبر دار بشن
ا/ت: لیا و لایلا اینا چی؟
کوک: یه نگاهی به ساعتم کردم* یه ساعت دیگه هم دیگه رو تو فرود گاه میبینیم*
ا/ت: ولی صبر کن ببینم تو چطوری اینقدر سریع بلیت گرفتی
کوک: از طریق کمپانی جورش کردم!
ا/ت: اوو..راستش ممنونم که...که با اون دختره نرفتی و ازم دفاع کردی
کوک: ا/ت..چی داری میگی؟ یعنی فکر میکردی من با اون هرزه میرفتم؟.. داشم من تورو به این سادگی ولت نکردم!
ا/ت: خنده*.. مرسی که پیشمی
کوک: گونشو بوس کردم*
ا/ت: تو مواظب رانندگی باش :)
کوک: چشم مادمازل..من از تو و این کوچولومون هیچ وقت نمیگذرم
۲۹.۳k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.