من عاشق یه مافیا شدم
من عاشق یه مافیا شدم
𝕀'𝕞 𝕚𝕟 𝕝𝕠𝕧𝕖 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕒 mafia♫
[𝕡𝕒𝕣𝕥 𝟠]
من.... من...... دوست دارم.... (همون صحنه ای که خیلیاتون گفتین😂😑)
دیگه نتونستم تحمل کنم و لـ.ـبـامو گذاشتم روی لـ.ـبای ات
ویو ات: وقتی شوگا گف دوسم داره شوکه شدم که یهو منو بـ.ــوسـ.ـــد منم نمیدونستم چیکار کنم (هیچی بشین به در نگا کن تا دریچه عاه بکشه😐)
شوگا از ات جدا شد و گف: خب بگو ببینم توعم دوسم داری یا نه؟ (پسرم همه تورو دوست دارن کی دوست نداره😑😐😂)
ات:... عام.... خب چیزه....
شوگا: ؟؟.....
ات: اره... اره دوست دارم (لیلیلیلیلی)
شوگا ات رو بغل کرد و بردش بالا و از این لوس بازیا😐
ات: راستی میای ادامه فیلمو ببینیم یا نع؟
شوگا: اره میام
ویو ات:
خداروشکر تیکه های ترسناک فیلم تموم شد ولی یهو صحنه دار شد و میتونستم نگاه هاس سنگین شوگا رو روی خودم حس کنم....
ویو شوگا:
اصن فکرشو نمیکردم فیلم ترسناک از اینجور صحنه ها داشته باشه
خیلی تـ.ـحـ.ـریـ.ـک شده بودم ولی سعی داشتم خودمو کنترل کنم ولی نمیشد (واس ات صلوات بفرستید😐😂📿)
دیگه صبرم تموم شد... ات رو بلند کردم و بردمش توی اتاق و گذاشتمش رو تخت که یهو.....
زییییییییییییینگ (زارت🤣)
شوگا: بر پدر مزاحم لعنت (جعررر🤣😐)
شوگا رف درو باز کنه
شوگا: عه جیمین شی سلامممم پارسال دوست امسال اشنا
جیمین: سلام چطوری ببخشید بخدا خیلی درگیر کارامون بودم (بعدن میفهمین کاراشون چیه)
شوگا: بیا تو
جیمین و شوگا باهم رفتن تو
ات: شوگا اومدی؟ اوه سلام
جیمین: سلام خوبی😁
ات: مرسی
جیمین: شوگا جان معرفی نمیکنی؟😑
شوگا: این (این به درخت میگن😐) اتس دوس دخترمه
جیمین: بلخره یکیو پیدا کردی😂😂
شوگا: اره😂😂
ات:......
ادامه دارد.....
𝕀'𝕞 𝕚𝕟 𝕝𝕠𝕧𝕖 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕒 mafia♫
[𝕡𝕒𝕣𝕥 𝟠]
من.... من...... دوست دارم.... (همون صحنه ای که خیلیاتون گفتین😂😑)
دیگه نتونستم تحمل کنم و لـ.ـبـامو گذاشتم روی لـ.ـبای ات
ویو ات: وقتی شوگا گف دوسم داره شوکه شدم که یهو منو بـ.ــوسـ.ـــد منم نمیدونستم چیکار کنم (هیچی بشین به در نگا کن تا دریچه عاه بکشه😐)
شوگا از ات جدا شد و گف: خب بگو ببینم توعم دوسم داری یا نه؟ (پسرم همه تورو دوست دارن کی دوست نداره😑😐😂)
ات:... عام.... خب چیزه....
شوگا: ؟؟.....
ات: اره... اره دوست دارم (لیلیلیلیلی)
شوگا ات رو بغل کرد و بردش بالا و از این لوس بازیا😐
ات: راستی میای ادامه فیلمو ببینیم یا نع؟
شوگا: اره میام
ویو ات:
خداروشکر تیکه های ترسناک فیلم تموم شد ولی یهو صحنه دار شد و میتونستم نگاه هاس سنگین شوگا رو روی خودم حس کنم....
ویو شوگا:
اصن فکرشو نمیکردم فیلم ترسناک از اینجور صحنه ها داشته باشه
خیلی تـ.ـحـ.ـریـ.ـک شده بودم ولی سعی داشتم خودمو کنترل کنم ولی نمیشد (واس ات صلوات بفرستید😐😂📿)
دیگه صبرم تموم شد... ات رو بلند کردم و بردمش توی اتاق و گذاشتمش رو تخت که یهو.....
زییییییییییییینگ (زارت🤣)
شوگا: بر پدر مزاحم لعنت (جعررر🤣😐)
شوگا رف درو باز کنه
شوگا: عه جیمین شی سلامممم پارسال دوست امسال اشنا
جیمین: سلام چطوری ببخشید بخدا خیلی درگیر کارامون بودم (بعدن میفهمین کاراشون چیه)
شوگا: بیا تو
جیمین و شوگا باهم رفتن تو
ات: شوگا اومدی؟ اوه سلام
جیمین: سلام خوبی😁
ات: مرسی
جیمین: شوگا جان معرفی نمیکنی؟😑
شوگا: این (این به درخت میگن😐) اتس دوس دخترمه
جیمین: بلخره یکیو پیدا کردی😂😂
شوگا: اره😂😂
ات:......
ادامه دارد.....
۵۹.۵k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.