🖤فیک زندانی پارت 26🖤
پارت ۲۶ فیک زندانی👇
جیمین:ا.ت این در لعنتی رو باز کن وگرنه پشیمون میشی.
ا.ت:........
جیمین:به نفعته این درو باز کنی وگرنه میشکونتش میام تو! (با عصبانیت).
ا.ت:لطفا برو جیمین.
جیمین:ات این درو باز کن تا خودم نیام نشونم چون اونوقت زنده نمیمونی.
ا.ت:هق جیمین برو بیرون(گریه)
جیمین:پس نمیای نه؟ باشه پس خودم وارد عمل میشم ولی اینو بدون که بدجوری قراره به فاک بری ، پرده که پاره میشه هیچ، اون وقت جرم میخوری.
ا.ت فقط گریه میکرد ، بعد از چند دقیقه سکوت جیمین یه میله ی چوبی از توی اتاق ا.ت پیدا کرد و برد به در حمام میکوبید تا باز بشه.
با دو، سه ضربه ی اول ا.ت فهمید که جیمین بیخیالش نمیشه پس همش از توی حموم التماس جیمین رو میکرد.
ا.ت:جیمین لطفا این کارو نکن.
جیمین:.......... درحال کوبیدن در.........
ا.ت:جیمین باشه باشه ۱۰ دقیقه ی دیگه میام بیرون.
جیمین:ده دقیقه زیاده فقط ۵ دقیقه فرصت داری لباسات رو بپوشی. (دوستان اینجا ا.ت لباساشو روی آویز لباس حموم، آویزون کرده بود.
ا.ت:اوکی بزار یه بار دیگه خودمو بشورم بعد میام.
جیمین رفت روی تخت ا.ت لم داد.
ا.ت هم نقشه کشیده بود و داشت عملی میکرد.
خب ا.ت شیر آب دوش رو باز کرد اما زیرش نرفت فقط پاشو برد زیر آب که با صدای آب جیمین نفهمه ا.ت داره خودشو نمیشوره.
گوشیش رو که برده بود توی حموم برداشت شماره ی یونا رو گرفت:
ا.ت:الو سلام یونا لطفا سریعتر با چند تا نیروی با عرضه بیا خونم جیمین اومده خونم و منم توی حموم هستم اگر تا ۵ دقیقه دیگه نیای میاد بازم بهم تجاوز میکنه.
یونا:باشه الان میایم
ا.ت:لطفا زودتر این سریع دیگه اگر باهام کاری بکنه زندم نمیزاره.
یونا:اوکی اومدم(گوشی رو قطع کرد)
پرش به ۲، ۳ دیقه بعد:
ا.ت بدنشو و موهاشو یکم آب زد تا جیمین شک نکنه و از طرفی باید چند دقیقه زمان میکردی که جیمین رو معطل کنه تا پلیسا بتونن بیان.
جیمین ویو:
الان چند دقیقه گذشته و ا.ت نیومده دیگه دارم بهش شک میکنم که نکنه نقشه کشیده باشه.
جیمین:بیبی گرل نمیخوای بیای؟!چند دیقه گذشتا!
ا.ت:الان میام.
جیمین:آفرین دختر خوب، فقط زود باش....
ادامه در پارت بعدیییی:
سرطان برای پارت 27:
38 تا لایک❤
60 تا کامنت📨📱
جیمین:ا.ت این در لعنتی رو باز کن وگرنه پشیمون میشی.
ا.ت:........
جیمین:به نفعته این درو باز کنی وگرنه میشکونتش میام تو! (با عصبانیت).
ا.ت:لطفا برو جیمین.
جیمین:ات این درو باز کن تا خودم نیام نشونم چون اونوقت زنده نمیمونی.
ا.ت:هق جیمین برو بیرون(گریه)
جیمین:پس نمیای نه؟ باشه پس خودم وارد عمل میشم ولی اینو بدون که بدجوری قراره به فاک بری ، پرده که پاره میشه هیچ، اون وقت جرم میخوری.
ا.ت فقط گریه میکرد ، بعد از چند دقیقه سکوت جیمین یه میله ی چوبی از توی اتاق ا.ت پیدا کرد و برد به در حمام میکوبید تا باز بشه.
با دو، سه ضربه ی اول ا.ت فهمید که جیمین بیخیالش نمیشه پس همش از توی حموم التماس جیمین رو میکرد.
ا.ت:جیمین لطفا این کارو نکن.
جیمین:.......... درحال کوبیدن در.........
ا.ت:جیمین باشه باشه ۱۰ دقیقه ی دیگه میام بیرون.
جیمین:ده دقیقه زیاده فقط ۵ دقیقه فرصت داری لباسات رو بپوشی. (دوستان اینجا ا.ت لباساشو روی آویز لباس حموم، آویزون کرده بود.
ا.ت:اوکی بزار یه بار دیگه خودمو بشورم بعد میام.
جیمین رفت روی تخت ا.ت لم داد.
ا.ت هم نقشه کشیده بود و داشت عملی میکرد.
خب ا.ت شیر آب دوش رو باز کرد اما زیرش نرفت فقط پاشو برد زیر آب که با صدای آب جیمین نفهمه ا.ت داره خودشو نمیشوره.
گوشیش رو که برده بود توی حموم برداشت شماره ی یونا رو گرفت:
ا.ت:الو سلام یونا لطفا سریعتر با چند تا نیروی با عرضه بیا خونم جیمین اومده خونم و منم توی حموم هستم اگر تا ۵ دقیقه دیگه نیای میاد بازم بهم تجاوز میکنه.
یونا:باشه الان میایم
ا.ت:لطفا زودتر این سریع دیگه اگر باهام کاری بکنه زندم نمیزاره.
یونا:اوکی اومدم(گوشی رو قطع کرد)
پرش به ۲، ۳ دیقه بعد:
ا.ت بدنشو و موهاشو یکم آب زد تا جیمین شک نکنه و از طرفی باید چند دقیقه زمان میکردی که جیمین رو معطل کنه تا پلیسا بتونن بیان.
جیمین ویو:
الان چند دقیقه گذشته و ا.ت نیومده دیگه دارم بهش شک میکنم که نکنه نقشه کشیده باشه.
جیمین:بیبی گرل نمیخوای بیای؟!چند دیقه گذشتا!
ا.ت:الان میام.
جیمین:آفرین دختر خوب، فقط زود باش....
ادامه در پارت بعدیییی:
سرطان برای پارت 27:
38 تا لایک❤
60 تا کامنت📨📱
۱۶.۸k
۱۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.