مافیای من part 11
کوک لانا رو میبوسه و...
پسر: پیدات میکنم فقط واستا پیدات میکنمممم(داد)
لانا: نههههه(جیغ و نفس نفس)
کوک: چیشده
لانا: هیچی خواب بد دیدم.. واستا ببینم تو چرا روی تختی؟!
کوک: اممم خب میخواستم پتومو بردارم
لانا: مطمئنی
کوک: اره شب بخیر
کوک توی ذهنش: خداروشکر نزدیک بود بفهمه
پرش زمانی به صبح
جیمین: کوک اگه گفتی این کیه
کوک: کی... شوگاااا چقدر بزرگ شدی
(شوگا: 22 سالشه هم مدرسه ای جونگ کوک بوده جلوی دوستاش مهربون و بامزه است جلوی بقیه سرد میشه)
شوگا: هه منو دسته کم نگیر مثلا 22 سالمه
لونا: ارباب
جونگ کوک: بیا تو
لونا تو ذهنش: واو چه پسره جذابی حیف که مال من نمیشه ولی میتونم به لانا نزدیکش کنم چون بیسکوبیت(جونگ کوک) بدردش نمیخوره
لونا: لانا.. یعنی خانوم میخوان برن به خونه ی مادرشون
کوک: خب؟
لونا: خب منم میشه برم اخه من خواهرشم
کوک: باشه برو
لونا: ممنون با اجازه
جیمین: کوک من یک چیزی باید بهت بگم
کوک: باشه بگو
پسر: پیدات میکنم فقط واستا پیدات میکنمممم(داد)
لانا: نههههه(جیغ و نفس نفس)
کوک: چیشده
لانا: هیچی خواب بد دیدم.. واستا ببینم تو چرا روی تختی؟!
کوک: اممم خب میخواستم پتومو بردارم
لانا: مطمئنی
کوک: اره شب بخیر
کوک توی ذهنش: خداروشکر نزدیک بود بفهمه
پرش زمانی به صبح
جیمین: کوک اگه گفتی این کیه
کوک: کی... شوگاااا چقدر بزرگ شدی
(شوگا: 22 سالشه هم مدرسه ای جونگ کوک بوده جلوی دوستاش مهربون و بامزه است جلوی بقیه سرد میشه)
شوگا: هه منو دسته کم نگیر مثلا 22 سالمه
لونا: ارباب
جونگ کوک: بیا تو
لونا تو ذهنش: واو چه پسره جذابی حیف که مال من نمیشه ولی میتونم به لانا نزدیکش کنم چون بیسکوبیت(جونگ کوک) بدردش نمیخوره
لونا: لانا.. یعنی خانوم میخوان برن به خونه ی مادرشون
کوک: خب؟
لونا: خب منم میشه برم اخه من خواهرشم
کوک: باشه برو
لونا: ممنون با اجازه
جیمین: کوک من یک چیزی باید بهت بگم
کوک: باشه بگو
۷.۵k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.