پارت 13
آره من کیم تهیونگم برادر جین
پس تو هم پسر آقای کیم هستی
آره و شما مادمازل
دستم رو آوردم جلو ولی اون گرفت و بوسیدش دستم رو بردم عقب و با دستمال پاک کردم گفتم
مواظب کاری که میکنی باش کیم تهیونگ
رفتم تا چیزی بخورم یه نوشیدنی برداشتم و رفتم کنار وایستادم
جین ویو
برادرم تهیونگ اومده بود اینجا من با تهیونگ رقیب بودم اون توی هر موضوعی بهتر از من بود
وقتی اونجوری دست هانی رو بوسید دلم میخواست خفش کنم همین که هانی رفت هلش دادم عقب و گفتم اون دختره مال منه فهمیدی پس بهتره چشمت توی لاک خودت باشه برادر
تهیونگ میدونی خیلی دوست دارم چیزهایی که مال تو هست رو بردارم اون دختره هم میخوام یکی از اونا باشه
جین تو.....
جیمین جین ولش کن چیزی نیست
تهیونگ از اونجا رفت منم رفتم پیش هانی تا باهاش حرف بزنم ولی اونجا نبود یکم اطراف رو. نگاه کردم دیدم یه گوشه وایستاده و یه جایی رو نگاه میکنه بهش نزدیک شدم گفتم چیزی شده برگشت و دهنم رو گرفت بعدم رفتیم اتاقی که اونجا بود یه صدایی از پشت در میومد
کشتیش
آره اون پسره که دوست پسر میونگ دو بود اون رو کشتم رئیس میگفت ممکنه دردسر ایجاد بشه مخصوصا در رابطه با اون دختره
افسر پارک رو میگی
اوهوم آخر این هفته توی آدرس (____) جشن بزرگی هست اونجا قراره کلی معامله بکنیم
ساعتش کیه
اوسکل گفتم دیگه شب ساعت 10 آدرس (____) اگه یادت میره بنویس آها باشه
وایستا ببینم تو هم شنیدی
آره انگار یکی توی اون اتاق هست
بریم نگاه کنیم
پس تو هم پسر آقای کیم هستی
آره و شما مادمازل
دستم رو آوردم جلو ولی اون گرفت و بوسیدش دستم رو بردم عقب و با دستمال پاک کردم گفتم
مواظب کاری که میکنی باش کیم تهیونگ
رفتم تا چیزی بخورم یه نوشیدنی برداشتم و رفتم کنار وایستادم
جین ویو
برادرم تهیونگ اومده بود اینجا من با تهیونگ رقیب بودم اون توی هر موضوعی بهتر از من بود
وقتی اونجوری دست هانی رو بوسید دلم میخواست خفش کنم همین که هانی رفت هلش دادم عقب و گفتم اون دختره مال منه فهمیدی پس بهتره چشمت توی لاک خودت باشه برادر
تهیونگ میدونی خیلی دوست دارم چیزهایی که مال تو هست رو بردارم اون دختره هم میخوام یکی از اونا باشه
جین تو.....
جیمین جین ولش کن چیزی نیست
تهیونگ از اونجا رفت منم رفتم پیش هانی تا باهاش حرف بزنم ولی اونجا نبود یکم اطراف رو. نگاه کردم دیدم یه گوشه وایستاده و یه جایی رو نگاه میکنه بهش نزدیک شدم گفتم چیزی شده برگشت و دهنم رو گرفت بعدم رفتیم اتاقی که اونجا بود یه صدایی از پشت در میومد
کشتیش
آره اون پسره که دوست پسر میونگ دو بود اون رو کشتم رئیس میگفت ممکنه دردسر ایجاد بشه مخصوصا در رابطه با اون دختره
افسر پارک رو میگی
اوهوم آخر این هفته توی آدرس (____) جشن بزرگی هست اونجا قراره کلی معامله بکنیم
ساعتش کیه
اوسکل گفتم دیگه شب ساعت 10 آدرس (____) اگه یادت میره بنویس آها باشه
وایستا ببینم تو هم شنیدی
آره انگار یکی توی اون اتاق هست
بریم نگاه کنیم
۸۰.۳k
۲۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.