فیک تهیونگ¹¹
هوفف
فردا باید برای فیلم برداری برم بگو اخه چرا سریال بازی می کنیی
گوشیم زنگ خورد برش داشتم
_بله؟
کارگردان:سلام تهیونگ خوبی؟
_ممنون خوبم شما چطورید؟کاری داشتین؟
کارگردان:ببین تهیونگ اون دختری که اسمش ا/ت بود رو یادته؟
_اهم چطور؟
کارگردان:ببین تهیونگ تو باید اون رو راضی کنی که توی فیلم نقش اصلی رو به عهده بگیره چون بازیگر نقش اصلی قرارداد رو امضا نکرد و از طرفی اون دختر ا/ت چهره ی زیبای داره خیلی زود طرفدارهای فیلم زیاد تر میشن
_چیکار کنم؟؟اون عمرا راضی بشه اون یه بادیگارده نمیتونه این کارو انجام بده
کارگردان:حللا بهش بگو خدا بزرگه
_عوف باشه خدافظ
کارگردان:خدافظ
شماره ی ا/ت رو گرفتم و بهش زنگ زدم
+عم سلام تهیونگ
_سلام خوبی؟
+مرسی ت چطوری کاری داشتی
_می گم که ا/ت چیزه...
+چیه
_ببین کارگردان از من می خواد که تو قبول کنی که نقش اصلی فیلم رو بازی کنی من هرچقدر بهش گفتم قبول نمی کنه متقاعد نشد
+قبوله
_چیی
+قبول می کنم تو فیلم بازی کنم از بچگی دوست داشتم که فیلم بازی کنم ولی خانوادم اجازه ندادن
_هعیی خدا انتظارات منو زیر سوال بردی
+خب فردا ساعت چند باهات بیام؟
_فردا صبح ساعت ۷ زود بیا جلو درتون میام دنبالت
+اوکی بای
_بای
حاجی برگام قبول کرد؟
ا/ت ویو
من عاشق بازیگریم ولی در کنارش بادیگارد بودن رو هم دوست دارم می خوام به همه بفهمونم که یه دختر هم میتونه قوی باشه
(پرش به فردا)
ا/ت ویو
از خواب ناز پاشدم ای لعنت بهت تهیونگ اصلا نباید قبول می گرم وای خدا من چقد مودی ام(مودی یعنی مثلا الان دوست داری بری بیرون میری بیرون دوست داری برگردی خونه😁)
رفتم جلوی اینه
تینتم و برداشتم و به لبم زدم
یه خط چشم زدم که چشم هامو کشیده ترنشون میداداکثرا ارایش نمی کردم چون نچرال قشنگ بودم(از خود راضی بدبخت😐😂)
به چشم هام نگاه کردم یه رنگ خاصی داشت ترکیب سبز ابی مژه های بلندم اجازه ی دیدن وسایلامو بهم نمیداد موهامو باز گذاشتم موهام مجعد بود(ترکیب موی فر با صاف)
یه هودی و یه دامن پوشیدم بدن ظریفی داشتم ولی کسی از قدرتی که داشتم خبردار نبود
رفتم جلوی در که چشمم به تهیونگ خورد رفتم و سوار ماشینش شدم بهم نگاه نکرد
+سلام خوبی؟
_مرس...
بهم یه نگاه طولانی مدت انداخت
+هی تهیونگ خوبی؟
_ا..اره خوبم ،بریم
_خب رسیدیم پیاده شو
کارگرران:عوف تهیونگ راضیش کردی افرین پسر خوب یه ۲تومت بهت واریز می کنم
+نیازی به راضی کردن نبود خودم قبول کردم
_-اه دو دیقه میبستی دهنتووو
کارگردان:خب ا/ت اینم از قرار داد
ا/ت:کجارو امضا کنم؟
کارگردان:اینجا ،خب بیاین بریم سر صحنه ا/ت باید فیلمو از نصفه بازی کنی امیدوارم مردم به خاطر تغییر بازیگر عصبانی نشن...هوفف
کارگردان:خب چجوری بگم این صحنه یکی از صحنه های داغون فیلمه ولی دیگه اجباره دیگه چه کنم ا/ت اماده شو
ا/ت:منظورتون از داغون چیه؟
کارگردان:خب باید تهیونگ تورو ببوسه
ا/ت:جونم؟؟
چه گهی خوردم قبول کردم تهیونگو ببوسم وای خدااااااا
تهیونگ:من تورو ببوسم ول کنید ترخدا اقای کارگردان
کارگردان:دیگه اینش به من مربوط نیست برید اماده شید
ا/ت:هوف
حاضر شدمو رفتم سمت صحنه
کارگردان:یک دو سه شروع
ا/ت ویو
تهیونگ سرشو اروم اورد جلو و لبصو رو لبام قرار داد اروم مک می زد
همراهیش نکردم
کارگردان:کات ا/ت توعم باید همراهی کنیی
ا/ت :ای خدا
دوباره شروع کردیم
عمیق لبامو می مکید منم مجبور به همراهی بودم
تهیونگ ویو
لباش مزه ی قهوه ی تلخ میداد چیزی که من بیشتر از همه چیز عاشقش بودم
وقتی جی یون بازور منو تحریک به بوسیدنش می کرد هیچ احساسی نسبت بهش نداشتم ولی این دختر....
خمارییی😂😁
لایک ۱۵
میدونم جای حساس قطع کردم یه بزرگی خودتون ببخشید😁😂💔
فردا باید برای فیلم برداری برم بگو اخه چرا سریال بازی می کنیی
گوشیم زنگ خورد برش داشتم
_بله؟
کارگردان:سلام تهیونگ خوبی؟
_ممنون خوبم شما چطورید؟کاری داشتین؟
کارگردان:ببین تهیونگ اون دختری که اسمش ا/ت بود رو یادته؟
_اهم چطور؟
کارگردان:ببین تهیونگ تو باید اون رو راضی کنی که توی فیلم نقش اصلی رو به عهده بگیره چون بازیگر نقش اصلی قرارداد رو امضا نکرد و از طرفی اون دختر ا/ت چهره ی زیبای داره خیلی زود طرفدارهای فیلم زیاد تر میشن
_چیکار کنم؟؟اون عمرا راضی بشه اون یه بادیگارده نمیتونه این کارو انجام بده
کارگردان:حللا بهش بگو خدا بزرگه
_عوف باشه خدافظ
کارگردان:خدافظ
شماره ی ا/ت رو گرفتم و بهش زنگ زدم
+عم سلام تهیونگ
_سلام خوبی؟
+مرسی ت چطوری کاری داشتی
_می گم که ا/ت چیزه...
+چیه
_ببین کارگردان از من می خواد که تو قبول کنی که نقش اصلی فیلم رو بازی کنی من هرچقدر بهش گفتم قبول نمی کنه متقاعد نشد
+قبوله
_چیی
+قبول می کنم تو فیلم بازی کنم از بچگی دوست داشتم که فیلم بازی کنم ولی خانوادم اجازه ندادن
_هعیی خدا انتظارات منو زیر سوال بردی
+خب فردا ساعت چند باهات بیام؟
_فردا صبح ساعت ۷ زود بیا جلو درتون میام دنبالت
+اوکی بای
_بای
حاجی برگام قبول کرد؟
ا/ت ویو
من عاشق بازیگریم ولی در کنارش بادیگارد بودن رو هم دوست دارم می خوام به همه بفهمونم که یه دختر هم میتونه قوی باشه
(پرش به فردا)
ا/ت ویو
از خواب ناز پاشدم ای لعنت بهت تهیونگ اصلا نباید قبول می گرم وای خدا من چقد مودی ام(مودی یعنی مثلا الان دوست داری بری بیرون میری بیرون دوست داری برگردی خونه😁)
رفتم جلوی اینه
تینتم و برداشتم و به لبم زدم
یه خط چشم زدم که چشم هامو کشیده ترنشون میداداکثرا ارایش نمی کردم چون نچرال قشنگ بودم(از خود راضی بدبخت😐😂)
به چشم هام نگاه کردم یه رنگ خاصی داشت ترکیب سبز ابی مژه های بلندم اجازه ی دیدن وسایلامو بهم نمیداد موهامو باز گذاشتم موهام مجعد بود(ترکیب موی فر با صاف)
یه هودی و یه دامن پوشیدم بدن ظریفی داشتم ولی کسی از قدرتی که داشتم خبردار نبود
رفتم جلوی در که چشمم به تهیونگ خورد رفتم و سوار ماشینش شدم بهم نگاه نکرد
+سلام خوبی؟
_مرس...
بهم یه نگاه طولانی مدت انداخت
+هی تهیونگ خوبی؟
_ا..اره خوبم ،بریم
_خب رسیدیم پیاده شو
کارگرران:عوف تهیونگ راضیش کردی افرین پسر خوب یه ۲تومت بهت واریز می کنم
+نیازی به راضی کردن نبود خودم قبول کردم
_-اه دو دیقه میبستی دهنتووو
کارگردان:خب ا/ت اینم از قرار داد
ا/ت:کجارو امضا کنم؟
کارگردان:اینجا ،خب بیاین بریم سر صحنه ا/ت باید فیلمو از نصفه بازی کنی امیدوارم مردم به خاطر تغییر بازیگر عصبانی نشن...هوفف
کارگردان:خب چجوری بگم این صحنه یکی از صحنه های داغون فیلمه ولی دیگه اجباره دیگه چه کنم ا/ت اماده شو
ا/ت:منظورتون از داغون چیه؟
کارگردان:خب باید تهیونگ تورو ببوسه
ا/ت:جونم؟؟
چه گهی خوردم قبول کردم تهیونگو ببوسم وای خدااااااا
تهیونگ:من تورو ببوسم ول کنید ترخدا اقای کارگردان
کارگردان:دیگه اینش به من مربوط نیست برید اماده شید
ا/ت:هوف
حاضر شدمو رفتم سمت صحنه
کارگردان:یک دو سه شروع
ا/ت ویو
تهیونگ سرشو اروم اورد جلو و لبصو رو لبام قرار داد اروم مک می زد
همراهیش نکردم
کارگردان:کات ا/ت توعم باید همراهی کنیی
ا/ت :ای خدا
دوباره شروع کردیم
عمیق لبامو می مکید منم مجبور به همراهی بودم
تهیونگ ویو
لباش مزه ی قهوه ی تلخ میداد چیزی که من بیشتر از همه چیز عاشقش بودم
وقتی جی یون بازور منو تحریک به بوسیدنش می کرد هیچ احساسی نسبت بهش نداشتم ولی این دختر....
خمارییی😂😁
لایک ۱۵
میدونم جای حساس قطع کردم یه بزرگی خودتون ببخشید😁😂💔
۲۰.۰k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.