عشق در نگاه اول پارت ۴
ویو ا.ت
صبح با صدای داد و بیداد یکی بیدار شدم و دیدم یونجی داره سرم داد میزنه
یونجی : دختر بلند شو ساعت ۱۰ صبحه
ا.ت : مثل برق از جام پریدم دست و صورتم رو شستم حتی صبحونه هم نخوردم و رفتیم سمت تالار که دیدم خانوم جانگ داره با عصبانیت نگام میکنه
خ جانگ : دخترا میدونین ساعت چنده ؟ (با عصبانیت)
ا.ت : ببخشید خانوم جانگ خواب موندم
خ جانگ : خیلی خب بدویین کلی کار داریم
دخترا : چشم
پرش زمانی به شب
ویو ا.ت
تقریبا تالار شلوغ شده بود و همه مهمونا داشتن میومدن
ویو کوک
امروز بدترین روز عمرمه قراره با اون دختره هرزه ازدواج کنم آماده شدم و رفتم تالار که صدای تشویق مهمونا بلند شد داشتم جلو میرفتم که یه دختر خوشگل دیدم اون موهای مشکیش چشاش لباش اون دختر همه چی تموم بود اه کوک چی میگی تو مافیایی به این زودی داری عاشق میشی
ویو ا.ت
دیدم مهمونا دارن تشویق میکنن نگاهم رو دادم به در که یهو ........
صبح با صدای داد و بیداد یکی بیدار شدم و دیدم یونجی داره سرم داد میزنه
یونجی : دختر بلند شو ساعت ۱۰ صبحه
ا.ت : مثل برق از جام پریدم دست و صورتم رو شستم حتی صبحونه هم نخوردم و رفتیم سمت تالار که دیدم خانوم جانگ داره با عصبانیت نگام میکنه
خ جانگ : دخترا میدونین ساعت چنده ؟ (با عصبانیت)
ا.ت : ببخشید خانوم جانگ خواب موندم
خ جانگ : خیلی خب بدویین کلی کار داریم
دخترا : چشم
پرش زمانی به شب
ویو ا.ت
تقریبا تالار شلوغ شده بود و همه مهمونا داشتن میومدن
ویو کوک
امروز بدترین روز عمرمه قراره با اون دختره هرزه ازدواج کنم آماده شدم و رفتم تالار که صدای تشویق مهمونا بلند شد داشتم جلو میرفتم که یه دختر خوشگل دیدم اون موهای مشکیش چشاش لباش اون دختر همه چی تموم بود اه کوک چی میگی تو مافیایی به این زودی داری عاشق میشی
ویو ا.ت
دیدم مهمونا دارن تشویق میکنن نگاهم رو دادم به در که یهو ........
۵.۳k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.