تک پارتی جین
جین روی تختش دراز کشیده بود در حال ور رفتن با مبایلش بود کله بدنشو به رخ کشیده بود
باهم دعوا کرده بودین دلت براش تنگ شده بود
غرورت اجازه نمیداد بری پیشش بهش بگی دلم برات تنگ شده
رفتی دم یخچال یکم شربت برای خودت درست کردی سمت اتاقت رفتی لپ تابتو باز کردی تا فیلم تماشا کنی
وسطای فیلم رسیده بود نمیدونستی جاهای اسمات داره
آب میوت از دهنت ریخت بیرون تک سرفه ای کردی از فیلم خارج شدی
دیگه کم کم نبض پوسیتو حس میکردی تو ذهنت همش جین بود
از روی تختت بلند شدی که جین روبه روی در اتاقت بود
با چشمای تحریک شدت بهش نگاه کردی
_داشتی پورن میدیدی؟
+نه من میخواستم فیلم ببینم ولی نمیدونستم اسماتم داره
جین بدون هیچ حرف از کنارت رد شد رفت سمت آشپز خونه
همش زول زده بودی به دیکش نبضت بیشتر شده بود دیگه تو فکرت رسیده بود خودتو ارضا کنی
_چرا اونجوری به پایینم زول زدی؟
چیزی نگفتی که سمتت اومد
آب دهنتو قورت دادی
+جین م..ن
_میدونم تحریک شدی از قیافت معلومه
+فایده ای نداره خودم باید دست به کار بشم
جین دستتو گرفت تو بغل خودش کشوند
_درسته که باهم قهر کردیم ولی این عملیاتو نمیزارم تنهایی انجام بدی
شروع کرد به بوسیدن لبات تا اتاق بردت
دم گوشت زمزمه کرد
_قول میدم تا بعد از تموم شدن ناله هات باهات آشتی کنم!
باهم دعوا کرده بودین دلت براش تنگ شده بود
غرورت اجازه نمیداد بری پیشش بهش بگی دلم برات تنگ شده
رفتی دم یخچال یکم شربت برای خودت درست کردی سمت اتاقت رفتی لپ تابتو باز کردی تا فیلم تماشا کنی
وسطای فیلم رسیده بود نمیدونستی جاهای اسمات داره
آب میوت از دهنت ریخت بیرون تک سرفه ای کردی از فیلم خارج شدی
دیگه کم کم نبض پوسیتو حس میکردی تو ذهنت همش جین بود
از روی تختت بلند شدی که جین روبه روی در اتاقت بود
با چشمای تحریک شدت بهش نگاه کردی
_داشتی پورن میدیدی؟
+نه من میخواستم فیلم ببینم ولی نمیدونستم اسماتم داره
جین بدون هیچ حرف از کنارت رد شد رفت سمت آشپز خونه
همش زول زده بودی به دیکش نبضت بیشتر شده بود دیگه تو فکرت رسیده بود خودتو ارضا کنی
_چرا اونجوری به پایینم زول زدی؟
چیزی نگفتی که سمتت اومد
آب دهنتو قورت دادی
+جین م..ن
_میدونم تحریک شدی از قیافت معلومه
+فایده ای نداره خودم باید دست به کار بشم
جین دستتو گرفت تو بغل خودش کشوند
_درسته که باهم قهر کردیم ولی این عملیاتو نمیزارم تنهایی انجام بدی
شروع کرد به بوسیدن لبات تا اتاق بردت
دم گوشت زمزمه کرد
_قول میدم تا بعد از تموم شدن ناله هات باهات آشتی کنم!
۹۹۲
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.