مافیا جذااااب مغرور p:62
و خب پرش زمانی عد ۵ راند
کوک ویو : خسته افتادم کنارش هوم عالی بود ایییی الان ساعت ۵ عصره هوم برگشتم چیزی بگم دیدم دوباره خوابیده از کیوتیش خنده م گرفت و پیشونیش رو بوسیدم و خوابیدم با صدای گوشی بیدار شدم همیشه از همون اول نمیذاشتن درست بخوابیم دیدم ساعت ۷ نگا صفحه کردم فهمیدم جونگ سوک هست جواب دادم
سوک : سلام بابا
کوک : هوم سلام پسرم چیزی شده؟ *صدای خواب آلود
سوک : اوو بابا هنوز خواب بودی *صدای شیطان آمیز
کوک : نمیدونستم پسرم اینقد منحرفه *لبخند و کمی خنده
سوک : خب هنوز نمیآید
کوک : نه مامانت هنوز دوساعته خوابیده
سوک : یعنی از دیشب تا حالا ؟؟؟
کوک : شیطون نباید بگم ولی تا ۶ صبح
سوک : خب چرا دو ساعته خواب؟
کوک : سه بیدار شدیم گفتم یه راند . باهاش پنج راند رفتم دیگه ۵ عصر میشد
سوک : فک کنم مامان نتونه تا یه ماه راه بره *ناراحت
سوک : خب حالا چرا اینقد زیاد *ناراحت
کوک : زن خودمه *خنده دار
سوک : مامان منم هست
کوک : اول زن من بوده
سوک : به هر حال مامان من هست
و...
کوک ویو : خسته افتادم کنارش هوم عالی بود ایییی الان ساعت ۵ عصره هوم برگشتم چیزی بگم دیدم دوباره خوابیده از کیوتیش خنده م گرفت و پیشونیش رو بوسیدم و خوابیدم با صدای گوشی بیدار شدم همیشه از همون اول نمیذاشتن درست بخوابیم دیدم ساعت ۷ نگا صفحه کردم فهمیدم جونگ سوک هست جواب دادم
سوک : سلام بابا
کوک : هوم سلام پسرم چیزی شده؟ *صدای خواب آلود
سوک : اوو بابا هنوز خواب بودی *صدای شیطان آمیز
کوک : نمیدونستم پسرم اینقد منحرفه *لبخند و کمی خنده
سوک : خب هنوز نمیآید
کوک : نه مامانت هنوز دوساعته خوابیده
سوک : یعنی از دیشب تا حالا ؟؟؟
کوک : شیطون نباید بگم ولی تا ۶ صبح
سوک : خب چرا دو ساعته خواب؟
کوک : سه بیدار شدیم گفتم یه راند . باهاش پنج راند رفتم دیگه ۵ عصر میشد
سوک : فک کنم مامان نتونه تا یه ماه راه بره *ناراحت
سوک : خب حالا چرا اینقد زیاد *ناراحت
کوک : زن خودمه *خنده دار
سوک : مامان منم هست
کوک : اول زن من بوده
سوک : به هر حال مامان من هست
و...
۲۴.۶k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.