خاطرات تیمور لنگ راجب اقوام لر
خاطرات تیمور لنگ راجب اقوام لر
@onlyhistory
@onlyhistory
تیمور لنگ یا تیمور جهانگشا : در کتاب خودش (منم تیمور جهانگشا) در مورد مردان زاگرس نشین چنین نوشته است...
زمانی که من شیراز را فتح کردم و پوست حاکم شهر را زنده به زنده کندم و هنگام بازگشت به سمرقند پایتخت خود خبری بگوشم رسید که پسر دوم را در شیراز به قتل رساندن و شیراز را غارت کردند در حالی که نیم روز تا سمرقند باقی مانده بود تیمور سواران و لشکر(120000 نفر 240000 اسب) خود را به راه شیراز برگرداند (سریع ترین لشکر پیاده جهان ازان تیمور بود)
هنگامی ک ب شیراز رسید شهر را غارت دیده دید و سر پسرش را به دار اویزان کرده بودند.
از مردم شیراز پرسید انها چ کسانی بودند گفتند: انها اقوام لر هستند ک از کوه های فارس تا یاسوج کنونی هستند. (منظور لرهای کوهگیلویه و ممسنی امروزی).
تیمور پس از 2 ماه تعقیب و گریز در کوههای زاگرس و با از دست دادن حدود 8000 تن از سربازان خود نتوانست آنها را شکست بدهد و محافظان آتشکده زردشت به تیمور گفتند اگر دنبال آنها بروی تمام سربازانت را از دست خواهی داد و تیمور راه خود را کج کرد و از آن منطقه دور شد.
یکی دیگر از نبرد های تیمور لنگ در منطقه ی خرم آباد بود که در آنجا به گفته خود تیمور لنگ به سخت ترین اقوام ایرانی بر خوردم که از حیرت و شگفت شیفته ی آنها شدم آنها هنگام جنگ هیچوقت فرار نمیکردند تا کشته میشدند و خان آنها در آن جنگ (که بصورت تن به تن بود) با گرز شانه ی راست تیمور لنگ را از جا درآورد و دست او راهم لنگ کرد(تیمور لنگ از پای چپ و دست راست لنگ بود و بخاطر این لقبش تیمور لنگ شد) در جنگ تیمور لنگ با اقوام ایرانی زاگرس نشین که در منطقه ی لرستان(لرهای منطقه ی لرستان کنونی)لرها چنان جنگی سختی با تیمور کردند و او را مجروع کردند تیمور در آخر عمر خود گفت تنها جای که دیدم مردمش پشت به جنگ نکردند(کنایه از فرار کردن )و تا لحظه ی مرگ مقاومت کردند لرهای خرم آباد بودند آنها قلوه سنگ های بزرگ را جوری پرتاپ میکردند که هر کدامش جان سربازنم را میگرفت....
و اما وقتی تیمور با این دو اقوام لر برخورد کرد حساب کار آمده بود دستش و هنگامی که از منطقه ی انزان (ایذه کنونی در بختیاری) رد میشد به یک چوپان لر بختیاری زبان دیگر برخورد و از او پرسید آیا در این منطقه لرهای دیگری هم وجود دارد؟ او به تیمور گفت از این منطقه تا به آنسوی کوه زرد( زردکوه بختیاری کنونی)لرهای بسیاری وجود دارد که در ارتفاعات صعب العبور رشته کوههای زاگرس زندگی میکند.
هنگامی که تیمور داستان لرهای کوهگیاویه و ممسنی و لرهای لرستان را برای چوپان گفت.
چوپان خطاب به تیمور گفت هرگز وارد این منطقه مشو چون هم
یکصدوبیست هزار سرباز خود به همراه دویست و چهل هزار اسب خود و تمامی خدمه و ابزار جنگی خود را از دست خواهی داد و مرگ خود را بچشم خواهی دید زیرا این لرها که معروف هستند به ایلیاتی و از چندین چند ایل بزرگ که با هم متحد میباشند تو و لشکرت را نابود خواهند کرد زیرا این دو قوم لر که با آنها جنگیدی برادران آنها هستند که هرکدام برای خود منطقه ای برا زندگی کردن انتخاب کردند و به آنها لر بزرگ (بختیاری) میگویند(لر به زبان هخامنشی به معنای برتر که این لقب توسط داریوش دوم به یک فرد دانا و آگاه داده شد و دانشمند زمان خود بود که در منطقه پارسوماش زندگی میکرد)(پارسوماش مسجد سلیمان کنونی) تیمور وقتی سخنان چوپان را شنید و با شجاعتی که در آن جنگها از لرها دید با خود گفت حالا اگر لرهای بزرگ تلفیق این دو لر باشند هیچوقت پیروز نخواهم شد و اگر این 3 قوم براد لر با هم متحد شوند چه میشود او راه بازگشت به خانه را در پیش گرفت و هرگز به زاگرس میانی لشکر نکشید....
بر گرفته از کتاب منم تیمور جهانگشا که توسط خود تیمور نوشته شد و بعدا پسر چهارم او شاهرخ همسر گوهر شاد حاکم آن زمان کرمان به فرانسه برده شد و به زبان فرانسوی ترجمه شد و سال 1840 میلادی به زبان پارسی، انگلیسی ترجمه شد.
@onlyhistory
@onlyhistory
تیمور لنگ یا تیمور جهانگشا : در کتاب خودش (منم تیمور جهانگشا) در مورد مردان زاگرس نشین چنین نوشته است...
زمانی که من شیراز را فتح کردم و پوست حاکم شهر را زنده به زنده کندم و هنگام بازگشت به سمرقند پایتخت خود خبری بگوشم رسید که پسر دوم را در شیراز به قتل رساندن و شیراز را غارت کردند در حالی که نیم روز تا سمرقند باقی مانده بود تیمور سواران و لشکر(120000 نفر 240000 اسب) خود را به راه شیراز برگرداند (سریع ترین لشکر پیاده جهان ازان تیمور بود)
هنگامی ک ب شیراز رسید شهر را غارت دیده دید و سر پسرش را به دار اویزان کرده بودند.
از مردم شیراز پرسید انها چ کسانی بودند گفتند: انها اقوام لر هستند ک از کوه های فارس تا یاسوج کنونی هستند. (منظور لرهای کوهگیلویه و ممسنی امروزی).
تیمور پس از 2 ماه تعقیب و گریز در کوههای زاگرس و با از دست دادن حدود 8000 تن از سربازان خود نتوانست آنها را شکست بدهد و محافظان آتشکده زردشت به تیمور گفتند اگر دنبال آنها بروی تمام سربازانت را از دست خواهی داد و تیمور راه خود را کج کرد و از آن منطقه دور شد.
یکی دیگر از نبرد های تیمور لنگ در منطقه ی خرم آباد بود که در آنجا به گفته خود تیمور لنگ به سخت ترین اقوام ایرانی بر خوردم که از حیرت و شگفت شیفته ی آنها شدم آنها هنگام جنگ هیچوقت فرار نمیکردند تا کشته میشدند و خان آنها در آن جنگ (که بصورت تن به تن بود) با گرز شانه ی راست تیمور لنگ را از جا درآورد و دست او راهم لنگ کرد(تیمور لنگ از پای چپ و دست راست لنگ بود و بخاطر این لقبش تیمور لنگ شد) در جنگ تیمور لنگ با اقوام ایرانی زاگرس نشین که در منطقه ی لرستان(لرهای منطقه ی لرستان کنونی)لرها چنان جنگی سختی با تیمور کردند و او را مجروع کردند تیمور در آخر عمر خود گفت تنها جای که دیدم مردمش پشت به جنگ نکردند(کنایه از فرار کردن )و تا لحظه ی مرگ مقاومت کردند لرهای خرم آباد بودند آنها قلوه سنگ های بزرگ را جوری پرتاپ میکردند که هر کدامش جان سربازنم را میگرفت....
و اما وقتی تیمور با این دو اقوام لر برخورد کرد حساب کار آمده بود دستش و هنگامی که از منطقه ی انزان (ایذه کنونی در بختیاری) رد میشد به یک چوپان لر بختیاری زبان دیگر برخورد و از او پرسید آیا در این منطقه لرهای دیگری هم وجود دارد؟ او به تیمور گفت از این منطقه تا به آنسوی کوه زرد( زردکوه بختیاری کنونی)لرهای بسیاری وجود دارد که در ارتفاعات صعب العبور رشته کوههای زاگرس زندگی میکند.
هنگامی که تیمور داستان لرهای کوهگیاویه و ممسنی و لرهای لرستان را برای چوپان گفت.
چوپان خطاب به تیمور گفت هرگز وارد این منطقه مشو چون هم
یکصدوبیست هزار سرباز خود به همراه دویست و چهل هزار اسب خود و تمامی خدمه و ابزار جنگی خود را از دست خواهی داد و مرگ خود را بچشم خواهی دید زیرا این لرها که معروف هستند به ایلیاتی و از چندین چند ایل بزرگ که با هم متحد میباشند تو و لشکرت را نابود خواهند کرد زیرا این دو قوم لر که با آنها جنگیدی برادران آنها هستند که هرکدام برای خود منطقه ای برا زندگی کردن انتخاب کردند و به آنها لر بزرگ (بختیاری) میگویند(لر به زبان هخامنشی به معنای برتر که این لقب توسط داریوش دوم به یک فرد دانا و آگاه داده شد و دانشمند زمان خود بود که در منطقه پارسوماش زندگی میکرد)(پارسوماش مسجد سلیمان کنونی) تیمور وقتی سخنان چوپان را شنید و با شجاعتی که در آن جنگها از لرها دید با خود گفت حالا اگر لرهای بزرگ تلفیق این دو لر باشند هیچوقت پیروز نخواهم شد و اگر این 3 قوم براد لر با هم متحد شوند چه میشود او راه بازگشت به خانه را در پیش گرفت و هرگز به زاگرس میانی لشکر نکشید....
بر گرفته از کتاب منم تیمور جهانگشا که توسط خود تیمور نوشته شد و بعدا پسر چهارم او شاهرخ همسر گوهر شاد حاکم آن زمان کرمان به فرانسه برده شد و به زبان فرانسوی ترجمه شد و سال 1840 میلادی به زبان پارسی، انگلیسی ترجمه شد.
۶.۷k
۰۷ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.