چند پارتی «وقتی اومد سوپرایزت کنه..» پارت 2
چند پارتی «وقتی اومد سوپرایزت کنه..» پارت 2
بعد از چند دقیق دل دردت کم شد ولی قطع نشد..
سمت اشپزخونه رفتی و از کشوی پایینی جزیره کیسه ابگرم برداشتی و اب جوش رو داخلش ریختی..
حوله ایی دورش پیچیدی و روی شکمت گذاشتی ..کم کم دلدرت داشت قطع میشد
سمت مبل رفتی و دوباره روش نشستی ...دنباله کنترل گشتی ولی روی مبل پیداش نکردی
دیدی روی میزه جلوی مبله
بلند شدی تا برشداری
ولی دوباره زیر دلت تیر کشید ولی ایندفعه خیلی شدید بود
نمیتونستی تکون بخوری حتی نمیتونستی روی مبل بشینی ..دوتا از دست هات رو روی شکم گذاشتی و سعی کردی بلند شی
۰۰
بعد از اینکه مطمئن شد چیزی جا نگذاشته از اتاق خارج شد و سمت اسانسور رفت..
این روزا خیلی دلش براش تنگ شده بود و دل تو دل نداشت تا با اومدنش به خونه و مرخصی 1 ماه سوپرایزش کنه
وقتی اسانسور وایساد سمت ماشین رفت و واردش شد..دکمه استارت ماشین رو زد و از پارکینگ کمپانی خارج شد..
چند بار تو راه میخواست بهش زنگ بزنه ولی خودش رو.کنترل کرد تا سوپرایزش خراب نشه
جلوی هایپر وایساد و بعد از خریدن چند تا خوراکی دوباره سوار ماشین شد و سمت خونه حرکت.کرد..
بعد از چند دقیق دل دردت کم شد ولی قطع نشد..
سمت اشپزخونه رفتی و از کشوی پایینی جزیره کیسه ابگرم برداشتی و اب جوش رو داخلش ریختی..
حوله ایی دورش پیچیدی و روی شکمت گذاشتی ..کم کم دلدرت داشت قطع میشد
سمت مبل رفتی و دوباره روش نشستی ...دنباله کنترل گشتی ولی روی مبل پیداش نکردی
دیدی روی میزه جلوی مبله
بلند شدی تا برشداری
ولی دوباره زیر دلت تیر کشید ولی ایندفعه خیلی شدید بود
نمیتونستی تکون بخوری حتی نمیتونستی روی مبل بشینی ..دوتا از دست هات رو روی شکم گذاشتی و سعی کردی بلند شی
۰۰
بعد از اینکه مطمئن شد چیزی جا نگذاشته از اتاق خارج شد و سمت اسانسور رفت..
این روزا خیلی دلش براش تنگ شده بود و دل تو دل نداشت تا با اومدنش به خونه و مرخصی 1 ماه سوپرایزش کنه
وقتی اسانسور وایساد سمت ماشین رفت و واردش شد..دکمه استارت ماشین رو زد و از پارکینگ کمپانی خارج شد..
چند بار تو راه میخواست بهش زنگ بزنه ولی خودش رو.کنترل کرد تا سوپرایزش خراب نشه
جلوی هایپر وایساد و بعد از خریدن چند تا خوراکی دوباره سوار ماشین شد و سمت خونه حرکت.کرد..
۱۱.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.