چهار پارتی (2)
وقتی سوپرایزت میکنه
همه ی کارا تموم شده بود که نوبت نامجون هیونگ بود تابه ات زنگ بزنه
(مکالمه نامجون و ات)
بوققققققق
ات. سلام نامجون شی
نامجون.سلام ات (بابغض)
ات . چیزی شده اوپا (نگران)
نامجون.ات زود بیا خونه که تهیونگ (با گریه)
ات. تهیونگ چی (ترس،اضطراب)
نامجون.زود باش فقد بیا.
(پایان مکالمه)
جونگ کوک. بیچاره ات الان چه اضطراب و دل شوره ای داره
جیمین. حق با جونگ کوکه
جین. نامجون خیلی بد بهش گفتیا
تهیونگ . هیچ نگران نباشید یونگی هیونگ مراقبشه
جی هوپ. ولی بازمخیلی بد گفتین
(ویو ات)
ات.اوپازود پاشو بریم(گریه)
شوگا.کجا بریم
ات.نامجون شی زنگ زد گفت واسه تهیونگ اتفاقی افتاده(گریه)
شوگا.باشه تو آرام باش بریم
ات.باشه😢
منو اوپا راه افتادیم و رسیدیم خونه مشترک من و تهیونگ من سریع رفتم داخل که چراغ ها خواموش بود وقتی چراغ هارو روشن کردم همه ی عضا یهو بلند گفتند سوپرایز که من......
خماری بد دردیه 😉
#BTS
#BTS_ARMY
همه ی کارا تموم شده بود که نوبت نامجون هیونگ بود تابه ات زنگ بزنه
(مکالمه نامجون و ات)
بوققققققق
ات. سلام نامجون شی
نامجون.سلام ات (بابغض)
ات . چیزی شده اوپا (نگران)
نامجون.ات زود بیا خونه که تهیونگ (با گریه)
ات. تهیونگ چی (ترس،اضطراب)
نامجون.زود باش فقد بیا.
(پایان مکالمه)
جونگ کوک. بیچاره ات الان چه اضطراب و دل شوره ای داره
جیمین. حق با جونگ کوکه
جین. نامجون خیلی بد بهش گفتیا
تهیونگ . هیچ نگران نباشید یونگی هیونگ مراقبشه
جی هوپ. ولی بازمخیلی بد گفتین
(ویو ات)
ات.اوپازود پاشو بریم(گریه)
شوگا.کجا بریم
ات.نامجون شی زنگ زد گفت واسه تهیونگ اتفاقی افتاده(گریه)
شوگا.باشه تو آرام باش بریم
ات.باشه😢
منو اوپا راه افتادیم و رسیدیم خونه مشترک من و تهیونگ من سریع رفتم داخل که چراغ ها خواموش بود وقتی چراغ هارو روشن کردم همه ی عضا یهو بلند گفتند سوپرایز که من......
خماری بد دردیه 😉
#BTS
#BTS_ARMY
۸.۳k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.