عشق و شکست پارت ۶
ا/ت ویو
از حموم اومدم بیرون و لباس رو پوشیدم.رفتم پایین که جونگوک رو پیدا کنم دیدم داره تلویزیون نگاه می کرد.
جونگوک ویو
دیدم ا/ت داره میاد پایین. اومد پیشم وایستاد بهش گفتم بیا روی پای ددی . چون از من می ترسید اومد و رو پام نشست. و باهم فیلم دیدم که جای خاک برسی فیلم رسید و من تحریک شده بودم. و ا/ت سرشو برگردونده بود. گرفتمش و انداختمش رو مبل و شروع کردم به بوسیدنش که یهو یکی از زیر دستام اومد.
جونگوک:چیهه (عصبی و خشن)
زیر دست:قربان مهمانی تا نیم ساعت دیگه شروع میشه
جونگوک:اوه یادم رفته بود. لباس ا/ت رو اوردی؟!
زیر دست:بله (لباسو نشون میده)
جونگوک:این که خیلی بازه یچیز دیگه بیار
زیر دست:قربان دیگه چیزی نیست وقت هم نداریم.
جونگوک:کدومتون مسئول خرید لباس بود؟!
زیر دست:ایشون آقا(اسم مرده کیم یی ده بوده)
جونگوک:یی ده تو اینو انتخاب کردی ؟!
کیم یی ده:ب بله
جونگوک:(یه مشت و لگد می زنه بهش)
جونگوک:ا/ت همینو بپوش. چان هیون (بادیگارد جونگوک)حواست به ا/ت باشه تو بار
چان هیون:چشم قربان.
ا/ت لباسو پوشید واقعاً خیلی باز بود(عکسش تو پارت بعده)
رفت پایین.
جونگوک:من میرم دنبال دوست دخترم مین سو
چان هیون تو ا/ت رو ببر.
چان هیون:چشم
ا/ت رفت سوار ماشین شد و چان هیون شروع به رانندگی کرد.
ادامه دارد...
#فیک #سناریو #وانشات
ساری اگه بد بوددد. لطفاً یکم حمایت کنید
دیگه از شدت بیکاری یه پارت دیگه گذاشتم
از حموم اومدم بیرون و لباس رو پوشیدم.رفتم پایین که جونگوک رو پیدا کنم دیدم داره تلویزیون نگاه می کرد.
جونگوک ویو
دیدم ا/ت داره میاد پایین. اومد پیشم وایستاد بهش گفتم بیا روی پای ددی . چون از من می ترسید اومد و رو پام نشست. و باهم فیلم دیدم که جای خاک برسی فیلم رسید و من تحریک شده بودم. و ا/ت سرشو برگردونده بود. گرفتمش و انداختمش رو مبل و شروع کردم به بوسیدنش که یهو یکی از زیر دستام اومد.
جونگوک:چیهه (عصبی و خشن)
زیر دست:قربان مهمانی تا نیم ساعت دیگه شروع میشه
جونگوک:اوه یادم رفته بود. لباس ا/ت رو اوردی؟!
زیر دست:بله (لباسو نشون میده)
جونگوک:این که خیلی بازه یچیز دیگه بیار
زیر دست:قربان دیگه چیزی نیست وقت هم نداریم.
جونگوک:کدومتون مسئول خرید لباس بود؟!
زیر دست:ایشون آقا(اسم مرده کیم یی ده بوده)
جونگوک:یی ده تو اینو انتخاب کردی ؟!
کیم یی ده:ب بله
جونگوک:(یه مشت و لگد می زنه بهش)
جونگوک:ا/ت همینو بپوش. چان هیون (بادیگارد جونگوک)حواست به ا/ت باشه تو بار
چان هیون:چشم قربان.
ا/ت لباسو پوشید واقعاً خیلی باز بود(عکسش تو پارت بعده)
رفت پایین.
جونگوک:من میرم دنبال دوست دخترم مین سو
چان هیون تو ا/ت رو ببر.
چان هیون:چشم
ا/ت رفت سوار ماشین شد و چان هیون شروع به رانندگی کرد.
ادامه دارد...
#فیک #سناریو #وانشات
ساری اگه بد بوددد. لطفاً یکم حمایت کنید
دیگه از شدت بیکاری یه پارت دیگه گذاشتم
۲۰.۵k
۰۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.