عشق یا قتل•پارت 6
به شرکت که رسیدم کلی آدم جلوی در بودن. تا حالا انقد شوکه نشده بودم. با کلی بدبختی وارد شرکت شدم
جونگکوک :ات شی معلوم هست کجایید؟
تهیونگ: منم بودم بعد از اتفاق دیشب اینجوری میشدم (پوزخند)
ات:اخمی به تهیونگ کردم و بعد گفتم
واقعا از همگی معذرت میخوام. چه اتفاقی افتاده خانم چوی؟
چوی:یکی از لوازم آرایشی جدیدی که تولید کرده بودیم حساسیت زا بوده. بعد از اینکه مدلمون تبلیغش کرد و حسابی فروش رفت معلوم شد تو ترکیبات اولیه یه مشکل خیلی بزرگ بوده. سهام شرکت داره به شدت کاهش پیدا میکنه
جونگکوک :خانم پارک ما به شما اعتماد کردیم. هیچ میدونید الان چقدر باید غرامت بدیم؟
تهیونگ : (با حالت عصبی رو به کوک) جونگکوک اگه ناراحتی میتونی قراردادت رو باهاشون فسخ کنی.
ات:کافیه لطفا. امروز بعد از ظهر یه کنفرانس مطبوعاتی برگزار میکنم و از همه عذرخواهی میکنم. هر چقدر هم که بخوان بهشون غرامت میدم
جونگکوک :بهتره همین کارو بکنید.
تهیونگ:فایتینگ. ات شی من ساپورتت میکنم
ات:ممنونم آقای کیم
جونگکوک : خانم پارک اگه میشه یه چند لحظه خصوصی صحبت کنیم
ات:حتما، بیاید تو دفترم
تهیونگ رفت
ات:چی میخواستید بگید آقای جئون؟
جونگکوک :خواستم بهتون بگم بهتره زیاد به تهیونگ اعتماد نکنید، اون تو ظاهر داره حمایتتون میکنه ولی مطمئن باشید یه روزی ضربه ی خیلی بدی بهتون میزنه.
ات:منظورتون چیه؟ متوجه نمیشم
جونگکوک :از من گفتن بود. وظیفه ام بود بهتون هشدار بدم. به امید دیدار
ویو ات :واقعا گیج شده بودم. خیلی بد گیر کرده بودم تو دردسر. حقیقتش از حرفای جونگکوک ترسیدم ولی درست میگه، نمیشه به کسی اعتماد کرد
از یه طرفی هم واقعا دلم میخواست به تهیونگ اعتماد کنم. فعلا باید برم متن عذرخواهیم رو آماده کنم وقت ندارم به این چیزا فکر کنم.
شرط : 5 لایک
5 کامنت
جونگکوک :ات شی معلوم هست کجایید؟
تهیونگ: منم بودم بعد از اتفاق دیشب اینجوری میشدم (پوزخند)
ات:اخمی به تهیونگ کردم و بعد گفتم
واقعا از همگی معذرت میخوام. چه اتفاقی افتاده خانم چوی؟
چوی:یکی از لوازم آرایشی جدیدی که تولید کرده بودیم حساسیت زا بوده. بعد از اینکه مدلمون تبلیغش کرد و حسابی فروش رفت معلوم شد تو ترکیبات اولیه یه مشکل خیلی بزرگ بوده. سهام شرکت داره به شدت کاهش پیدا میکنه
جونگکوک :خانم پارک ما به شما اعتماد کردیم. هیچ میدونید الان چقدر باید غرامت بدیم؟
تهیونگ : (با حالت عصبی رو به کوک) جونگکوک اگه ناراحتی میتونی قراردادت رو باهاشون فسخ کنی.
ات:کافیه لطفا. امروز بعد از ظهر یه کنفرانس مطبوعاتی برگزار میکنم و از همه عذرخواهی میکنم. هر چقدر هم که بخوان بهشون غرامت میدم
جونگکوک :بهتره همین کارو بکنید.
تهیونگ:فایتینگ. ات شی من ساپورتت میکنم
ات:ممنونم آقای کیم
جونگکوک : خانم پارک اگه میشه یه چند لحظه خصوصی صحبت کنیم
ات:حتما، بیاید تو دفترم
تهیونگ رفت
ات:چی میخواستید بگید آقای جئون؟
جونگکوک :خواستم بهتون بگم بهتره زیاد به تهیونگ اعتماد نکنید، اون تو ظاهر داره حمایتتون میکنه ولی مطمئن باشید یه روزی ضربه ی خیلی بدی بهتون میزنه.
ات:منظورتون چیه؟ متوجه نمیشم
جونگکوک :از من گفتن بود. وظیفه ام بود بهتون هشدار بدم. به امید دیدار
ویو ات :واقعا گیج شده بودم. خیلی بد گیر کرده بودم تو دردسر. حقیقتش از حرفای جونگکوک ترسیدم ولی درست میگه، نمیشه به کسی اعتماد کرد
از یه طرفی هم واقعا دلم میخواست به تهیونگ اعتماد کنم. فعلا باید برم متن عذرخواهیم رو آماده کنم وقت ندارم به این چیزا فکر کنم.
شرط : 5 لایک
5 کامنت
۳.۹k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.