عشق ویرانگر او در دلم اردو زده است
عشق ویرانگر او در دلم اردو زده است
هرچه من قلب هدف را نزدم، او زده است
بیستون بود دلم... عشق چه آورده سرش
که به ارگ بــم ویران شده پهلو زده است؟
مــو پریشان به شکار آمد و بعد از آن روز
مــن پریشانم و او گیره به گیسو زده است
دامنش دامنه های سبلان است ...چقدر
طعم شیرین لبش طعنه به کندو زده است
مثل مغرورترین کافر دنیا که دلش
از کَفَش رفته و حتی به خدا رو زده است
ناخدایی شده ام خسته که بعد از طوفان
تا دم مـرگ دعا خوانده و پارو زده است
تا دم از مرگ زدم گفت: "دعا کن برسی!"
لعنتـــی بـاز فقط حرف دو پهلو زده است!
#عبدالمهدی_نوری
پ.ن:شعر خوب بخونیم
هرچه من قلب هدف را نزدم، او زده است
بیستون بود دلم... عشق چه آورده سرش
که به ارگ بــم ویران شده پهلو زده است؟
مــو پریشان به شکار آمد و بعد از آن روز
مــن پریشانم و او گیره به گیسو زده است
دامنش دامنه های سبلان است ...چقدر
طعم شیرین لبش طعنه به کندو زده است
مثل مغرورترین کافر دنیا که دلش
از کَفَش رفته و حتی به خدا رو زده است
ناخدایی شده ام خسته که بعد از طوفان
تا دم مـرگ دعا خوانده و پارو زده است
تا دم از مرگ زدم گفت: "دعا کن برسی!"
لعنتـــی بـاز فقط حرف دو پهلو زده است!
#عبدالمهدی_نوری
پ.ن:شعر خوب بخونیم
۲.۸k
۰۲ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.