فیک کار خونه حیوون سازی پارت ۹
نامجون: هی حواست باشه داری با کی حرف میزنی؟
لیا: برام. مهم نیست حالا هم برین بیرون ما فقط حق توی دیوان خاصه خدایان هم دیگرو ببینیم تق تق(صدای دره. خونه لیاست)
میا: فکر کنم دخترا اومدن بریم درو باز کنم سلام بیاین
مین هی: اینجا چه خبر لیا اینا اینجا چیکار می کنن؟(جدی)
کوک: اوه آروم باش چیزی به ما ربطی نداره فقط بین داداشم و لیا هستش همین (پوزخند)
میسو: هه مثلا اون شیطان میتونه چیکار با لیا داشته باشه (داد)
تهیونگ: آی گوشم وحشی بگیر حرف بزن نیازی نیست داد بزنی کر که نیستیم (پوزخند)
لیا: بسه جیمین دقیقا چی میخوای؟
جیمین: هیچی فقط همکاری یعنی به کمکت نیاز دارم
لیا: هه بعد تو فکر کردی من کمکت میکنم آره چه خوش خیال من هیچ وقت به یه مافیا یا شیطان کمک نمی کنم فهمیدی برین بیرون زود
جیمین: میدونستم ولی مجبوری اگه میخوای مردم یعنی انسانا توی آرامش زندگی کنند باید کمکم کنی اگه کمکم نکنی توی ۱ ساعت تموم مردم کشور میمیرن فهمیدی؟
لیا: تو یه روانی هستی حیف به قسم خوردم توی دنیای انسانا از قدرته اصلیم استفاده نکنم ببین اصلا این کاری که میگی چی هست؟
جیمین: آفرین خب ببین من باید دشمنو نابود کنم بعد کلی فکر گفتم از تو کمک. بگیرم اگه از همتون بقیه دخترا هم هستن نظرت چیه؟
لیا: باید فکر کنم فردا بهت میگم فردا کی رو بفرست بیمارستان تا بهتون خبر بدم الانم گم شین بیرون سریع
جیمین: اوکی میریم فردا کوک میفرستم بای بریم
میا: لیا واقعا بهشون کمک کنیم؟
لیا: آره میا هیچ چاره ای نیست نمیتونیم کاری بکنیم چون جون تموم مردم توی دستای ماست ما واسه همین اینجا هستیم اما شما نمیخواین من هیچ حرفی ندارم
یونا: دیونه شدی دختر ما از اولش باهم بودیم تا آخرشم باهم میمونیم مگه نه؟
سوآ: آره حق یونا هست خب بهتره امشب اینجا بمونیم
میا: آره اوکیه امشب بمونین بهتره پس لیا فردا بهشون خبر بده که کمک می کنیم
لیا: برام. مهم نیست حالا هم برین بیرون ما فقط حق توی دیوان خاصه خدایان هم دیگرو ببینیم تق تق(صدای دره. خونه لیاست)
میا: فکر کنم دخترا اومدن بریم درو باز کنم سلام بیاین
مین هی: اینجا چه خبر لیا اینا اینجا چیکار می کنن؟(جدی)
کوک: اوه آروم باش چیزی به ما ربطی نداره فقط بین داداشم و لیا هستش همین (پوزخند)
میسو: هه مثلا اون شیطان میتونه چیکار با لیا داشته باشه (داد)
تهیونگ: آی گوشم وحشی بگیر حرف بزن نیازی نیست داد بزنی کر که نیستیم (پوزخند)
لیا: بسه جیمین دقیقا چی میخوای؟
جیمین: هیچی فقط همکاری یعنی به کمکت نیاز دارم
لیا: هه بعد تو فکر کردی من کمکت میکنم آره چه خوش خیال من هیچ وقت به یه مافیا یا شیطان کمک نمی کنم فهمیدی برین بیرون زود
جیمین: میدونستم ولی مجبوری اگه میخوای مردم یعنی انسانا توی آرامش زندگی کنند باید کمکم کنی اگه کمکم نکنی توی ۱ ساعت تموم مردم کشور میمیرن فهمیدی؟
لیا: تو یه روانی هستی حیف به قسم خوردم توی دنیای انسانا از قدرته اصلیم استفاده نکنم ببین اصلا این کاری که میگی چی هست؟
جیمین: آفرین خب ببین من باید دشمنو نابود کنم بعد کلی فکر گفتم از تو کمک. بگیرم اگه از همتون بقیه دخترا هم هستن نظرت چیه؟
لیا: باید فکر کنم فردا بهت میگم فردا کی رو بفرست بیمارستان تا بهتون خبر بدم الانم گم شین بیرون سریع
جیمین: اوکی میریم فردا کوک میفرستم بای بریم
میا: لیا واقعا بهشون کمک کنیم؟
لیا: آره میا هیچ چاره ای نیست نمیتونیم کاری بکنیم چون جون تموم مردم توی دستای ماست ما واسه همین اینجا هستیم اما شما نمیخواین من هیچ حرفی ندارم
یونا: دیونه شدی دختر ما از اولش باهم بودیم تا آخرشم باهم میمونیم مگه نه؟
سوآ: آره حق یونا هست خب بهتره امشب اینجا بمونیم
میا: آره اوکیه امشب بمونین بهتره پس لیا فردا بهشون خبر بده که کمک می کنیم
۵.۶k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.