۱۵ لایک ۱۰ کامنت
#ʀᴀɪɴ
Part two
-سلام هیونگ
+جونگ....ک...و...ک
-هیونگ چی شده چرا صدات اینقدر ضعیفه
+کوک بگو کجایی باید بیام پیشت ن...نیاز دارم
-هیونگ من بیمارستانم بیا اینجا میتونی؟
+نه فکر نکنم
-کحایی بگو بگم یکی بیاد دنبالت
+من بیرون شهرم یعنی حدود یک ساعت با بیمارستان فاصله دارم
- وایسا یکی رو میشناسم میفرستم دنبالت فقط باهاش بیا اوکی؟
+ممنونم کوک
جیمین خسته تر از چیزی بود که بخواد راه بره پس نشست کنار جدول تا وقتی یکی بیاد کمکش
.دید یونگی.
داشتم تو آشپزخونه غذا درست میکردم
به احتمال زیاد بیدار شده باشه بذار صداش کنم
یونگی:جیمیناااا
جیمین شیی
جیمین
پارک جیمین خوبی؟
صدایی ازش نمیومد خیلی نگران شدم دویدم سمت پذیرایی
اون اونجا نبود رفته
هی صداش کردم ولی جوابی نگرفتم تا اینکه گوشیم زنگ خورد
جیهیون بود
-سلام هیونگ خوبی؟
+ سلام جیهون نه اینقدر خوب نیستم چی شده؟
-هیونگ اول از همه یکی از دوستام نزدیکای شهره میشه گفت چون خونه تو از شهر بیرونه بهت گفتم میتونی بری دنبالش؟
+باشه جیهون ولی یه چیزی لوکیشن بفرست و اسمشو بگو
-لوکیشن رو که باشه و اسمش پارک جیمین از دوستای نزدیکمه
+چی پ...ارک جیمین؟
-چطور هیونگ مگه میشناسیش؟
+اون پسر همین چند دقیقه پیش پیش من بود چاقو خورده بود و میگفت که خواهرش و کشتن
-وایسا چهیونگ رو کشتن؟ نه نه غیر ممکنه اون دختر بی گناه تر از چیزی بود که فکرشو کنی
+الان داره بارون میاد و فکر کنم بدونم کجاست ولی باز لوکیشن بفرست من میام بیمارستان
-باشه هیونگ فعلا
دویدم سمت اتاق کیف بیمارستانو برداشتم و با همون رو پوش سفید دکتریم(عکسشو میذارم )رفتم سمت ماشینم
.............
جونگکوک:تهیونگ یه مشکلی داریم
تهیونگ:چی شده جیهون ؟
جونگکوک:جیمین چاقو خورده و ..... چهیونگ رو به قتل رسوندن
تهیونگ:چی چهیونگ آخه اون دختر بچه چه گناهی کرده بود
جونگکوک:حالا اینا هیچی حال جیمین وخیمه به جین هیونگ بگو یه اتاق توی بخش مراقبت های ویژه براش خالی بذاره
تهیونگ:اون خودش میاد اینجا؟
جونگکوک:خب.... نه واقعیتش یونگی هیونگ میره دنبالش
تهیونگ:باشه من رفتم فقط استرس نداشته باش همه چیز درست میشه باشه
جونگکوک:ممنونم تهیونگ
Part two
-سلام هیونگ
+جونگ....ک...و...ک
-هیونگ چی شده چرا صدات اینقدر ضعیفه
+کوک بگو کجایی باید بیام پیشت ن...نیاز دارم
-هیونگ من بیمارستانم بیا اینجا میتونی؟
+نه فکر نکنم
-کحایی بگو بگم یکی بیاد دنبالت
+من بیرون شهرم یعنی حدود یک ساعت با بیمارستان فاصله دارم
- وایسا یکی رو میشناسم میفرستم دنبالت فقط باهاش بیا اوکی؟
+ممنونم کوک
جیمین خسته تر از چیزی بود که بخواد راه بره پس نشست کنار جدول تا وقتی یکی بیاد کمکش
.دید یونگی.
داشتم تو آشپزخونه غذا درست میکردم
به احتمال زیاد بیدار شده باشه بذار صداش کنم
یونگی:جیمیناااا
جیمین شیی
جیمین
پارک جیمین خوبی؟
صدایی ازش نمیومد خیلی نگران شدم دویدم سمت پذیرایی
اون اونجا نبود رفته
هی صداش کردم ولی جوابی نگرفتم تا اینکه گوشیم زنگ خورد
جیهیون بود
-سلام هیونگ خوبی؟
+ سلام جیهون نه اینقدر خوب نیستم چی شده؟
-هیونگ اول از همه یکی از دوستام نزدیکای شهره میشه گفت چون خونه تو از شهر بیرونه بهت گفتم میتونی بری دنبالش؟
+باشه جیهون ولی یه چیزی لوکیشن بفرست و اسمشو بگو
-لوکیشن رو که باشه و اسمش پارک جیمین از دوستای نزدیکمه
+چی پ...ارک جیمین؟
-چطور هیونگ مگه میشناسیش؟
+اون پسر همین چند دقیقه پیش پیش من بود چاقو خورده بود و میگفت که خواهرش و کشتن
-وایسا چهیونگ رو کشتن؟ نه نه غیر ممکنه اون دختر بی گناه تر از چیزی بود که فکرشو کنی
+الان داره بارون میاد و فکر کنم بدونم کجاست ولی باز لوکیشن بفرست من میام بیمارستان
-باشه هیونگ فعلا
دویدم سمت اتاق کیف بیمارستانو برداشتم و با همون رو پوش سفید دکتریم(عکسشو میذارم )رفتم سمت ماشینم
.............
جونگکوک:تهیونگ یه مشکلی داریم
تهیونگ:چی شده جیهون ؟
جونگکوک:جیمین چاقو خورده و ..... چهیونگ رو به قتل رسوندن
تهیونگ:چی چهیونگ آخه اون دختر بچه چه گناهی کرده بود
جونگکوک:حالا اینا هیچی حال جیمین وخیمه به جین هیونگ بگو یه اتاق توی بخش مراقبت های ویژه براش خالی بذاره
تهیونگ:اون خودش میاد اینجا؟
جونگکوک:خب.... نه واقعیتش یونگی هیونگ میره دنبالش
تهیونگ:باشه من رفتم فقط استرس نداشته باش همه چیز درست میشه باشه
جونگکوک:ممنونم تهیونگ
۳.۶k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.