P5
ا/ت: چرا این کارو کردی الان چی بپوشم
کوک: نگران اینکه خانوادت دنبالت بگردن نیستی
ا/ت: مامانم مرده بابام هر روز کتکم میزنه و الان یه هفتس هیچی نخوردم تو انباری هم میخوابم و هر روز بهم میگه ای کاش وجود نداشتی
کوک: خب الان بلند شو برو حموم برات لباس میارم
ا/ت: باشه
پامو از زیر پتو آوردم بیرون که کوک کلی کبودی رو پام و دستام دید
کوک ویو
وای چه بدن ریزی داشت باباشو از زندگی محو میکنم قول میدم حواسم بهت باشه از الان پیش خودم زندگی میکنی تا چیزیت نشه فقط کی باید بهش بگم مافیام
۴۰ مینی بعد
ا/ت: ام بهم حوله و لباس میدید
کوک: الان میدم
ا/ت: مرسی میشه برگردید که لباس بپوشم
کوک: اکی ولی بدنشو تو آینه یک لحظه دیدم
ا/ت: تموم شد
کوک: تو از الان پیش من زندگی میکنی
ا/ت: یعنی دیگه پیش بابام نمیرم واقعا
کوک: آره
ا/ت: (پرید تو بغل کوک)
کوک: نگران اینکه خانوادت دنبالت بگردن نیستی
ا/ت: مامانم مرده بابام هر روز کتکم میزنه و الان یه هفتس هیچی نخوردم تو انباری هم میخوابم و هر روز بهم میگه ای کاش وجود نداشتی
کوک: خب الان بلند شو برو حموم برات لباس میارم
ا/ت: باشه
پامو از زیر پتو آوردم بیرون که کوک کلی کبودی رو پام و دستام دید
کوک ویو
وای چه بدن ریزی داشت باباشو از زندگی محو میکنم قول میدم حواسم بهت باشه از الان پیش خودم زندگی میکنی تا چیزیت نشه فقط کی باید بهش بگم مافیام
۴۰ مینی بعد
ا/ت: ام بهم حوله و لباس میدید
کوک: الان میدم
ا/ت: مرسی میشه برگردید که لباس بپوشم
کوک: اکی ولی بدنشو تو آینه یک لحظه دیدم
ا/ت: تموم شد
کوک: تو از الان پیش من زندگی میکنی
ا/ت: یعنی دیگه پیش بابام نمیرم واقعا
کوک: آره
ا/ت: (پرید تو بغل کوک)
۲۳.۸k
۱۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.