فیک «اولین اشنایی» پارت ۳
ویو ا/ت
رفتم پایین
لیا: ا/ت برنامه ی شب رو که یادته؟
_ اره یادمه (قراره با دوست پسر لیا و لورا بریم بیرون البته بورا هم هست ولی ما دو تا سینگل بدبختیم)
از بچه ها خداحافظی کردمو رفتم و تاکسی گرفتم و آدرس کمپانیه.......(خودتون یکیو در نظر بگیرید) دادمو تاکسی راه افتاد
۲۰ مین بعد
از تاکسی پیاده شدمو حساب کردم
رفتم داخل کمپانی و یهو به یه پسری برخورد کردمو دوتایی مون افتادیم زمین وقتی صورتشو دیدم کرکام که هیچ شرتامم ریختننن خخییللیی جذاب لعنتیو خوشتیپ و هوش قیافه بودددد
کوک ویو
از خواب با اصرار و عصبانیت جین پاشدم ساعتمو دیدمو... شتتتت ساعت ۹:۳۰ بدو بدو با عجله و سرسری صبحونه رو خوردم و از بچه ها خداحافظی کردمو سریع به مقصد کمپانی تاکسی گرفتم
۲۲مین بعد
رسدیمو سریع از ماشین پیاده شدمو حساب کردم و بدو بدو رفتم داخل کمپانی داشتم میدویدیم و ساعتمو نگاه میکردم خداروشکر دیر نرسیدم داشتم میدویدیم یه یهو به دختر بر خورد کردمو... یا هفت جد بنگتن چقدر خوشگل و کیوته 😭
خب سلام ادمینتون از گشادی در اومدو اومد واستون پارت سه رو گذاشت
رفتم پایین
لیا: ا/ت برنامه ی شب رو که یادته؟
_ اره یادمه (قراره با دوست پسر لیا و لورا بریم بیرون البته بورا هم هست ولی ما دو تا سینگل بدبختیم)
از بچه ها خداحافظی کردمو رفتم و تاکسی گرفتم و آدرس کمپانیه.......(خودتون یکیو در نظر بگیرید) دادمو تاکسی راه افتاد
۲۰ مین بعد
از تاکسی پیاده شدمو حساب کردم
رفتم داخل کمپانی و یهو به یه پسری برخورد کردمو دوتایی مون افتادیم زمین وقتی صورتشو دیدم کرکام که هیچ شرتامم ریختننن خخییللیی جذاب لعنتیو خوشتیپ و هوش قیافه بودددد
کوک ویو
از خواب با اصرار و عصبانیت جین پاشدم ساعتمو دیدمو... شتتتت ساعت ۹:۳۰ بدو بدو با عجله و سرسری صبحونه رو خوردم و از بچه ها خداحافظی کردمو سریع به مقصد کمپانی تاکسی گرفتم
۲۲مین بعد
رسدیمو سریع از ماشین پیاده شدمو حساب کردم و بدو بدو رفتم داخل کمپانی داشتم میدویدیم و ساعتمو نگاه میکردم خداروشکر دیر نرسیدم داشتم میدویدیم یه یهو به دختر بر خورد کردمو... یا هفت جد بنگتن چقدر خوشگل و کیوته 😭
خب سلام ادمینتون از گشادی در اومدو اومد واستون پارت سه رو گذاشت
۲.۰k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.