پسر عموی مغرور من~♡
پسر عموی مغرور من~♡
P8
رفتم پایین داخل آشپز خونه که دیدم همه ی خدمتکارا دارن کار میکنن با صدای بلندی گفتم
ا.ت:همه ی مشروبارو بیارین
خدمتکار:چی
ا.ت:مگه کری میگم همه ی مشروبات بیارین تا نزدن نکشتمتون(داد)
خ:چشم
و ۴۰ تا مشروب آوردن
ا.ت:گروتونو گم کنید توی اتاقاتون برید(داد)
با ترس رفتن
مشروبا
همشون درصدشون بالا بود رفتم روی میز نشستم و شروع کردم به نوشیدن
۱
۲
۳
۱۰
۳۰
۳۹
و ۴۰ دستم گرفتم با گیجی و اعصبانیت رفتم اتاق جونگوک و درو زدم
تق تق
بعد ۲ دقیقه درو باز کرد
ا.ت: چه عجب حال کردی
کوک:چت شده
ا.ت:همشون بخاطر تو نصفه شبی صدای آه و ناله نمیزاره بخوابم مرض داری یا چی(عربده)
کوک:سر من داد نزن(عربده)
ا.ت:نه بابا فردا سرت تلافی میکنم ببین دیگه
و اینه گفت داشت میرفت که وسط راه بیهوش شد و افتاد
و کوک رفت ا.ت رو براید بغل کرد و به سمت اتاقش برد و گذاشتش روی تخت و خودش هم رفت به سمت اتاق خودش
صبح روز بعد ا.ت ویو
از خواب پاشدم سرم دارد میکرد و حالت تهوع داشتم باصدای بلند داد زدم
ا.ت:اجومااا اجومااااااا
اجواما باسرعت اومد بالا
P8
رفتم پایین داخل آشپز خونه که دیدم همه ی خدمتکارا دارن کار میکنن با صدای بلندی گفتم
ا.ت:همه ی مشروبارو بیارین
خدمتکار:چی
ا.ت:مگه کری میگم همه ی مشروبات بیارین تا نزدن نکشتمتون(داد)
خ:چشم
و ۴۰ تا مشروب آوردن
ا.ت:گروتونو گم کنید توی اتاقاتون برید(داد)
با ترس رفتن
مشروبا
همشون درصدشون بالا بود رفتم روی میز نشستم و شروع کردم به نوشیدن
۱
۲
۳
۱۰
۳۰
۳۹
و ۴۰ دستم گرفتم با گیجی و اعصبانیت رفتم اتاق جونگوک و درو زدم
تق تق
بعد ۲ دقیقه درو باز کرد
ا.ت: چه عجب حال کردی
کوک:چت شده
ا.ت:همشون بخاطر تو نصفه شبی صدای آه و ناله نمیزاره بخوابم مرض داری یا چی(عربده)
کوک:سر من داد نزن(عربده)
ا.ت:نه بابا فردا سرت تلافی میکنم ببین دیگه
و اینه گفت داشت میرفت که وسط راه بیهوش شد و افتاد
و کوک رفت ا.ت رو براید بغل کرد و به سمت اتاقش برد و گذاشتش روی تخت و خودش هم رفت به سمت اتاق خودش
صبح روز بعد ا.ت ویو
از خواب پاشدم سرم دارد میکرد و حالت تهوع داشتم باصدای بلند داد زدم
ا.ت:اجومااا اجومااااااا
اجواما باسرعت اومد بالا
۱۴.۰k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.