دیدار پارت 4
امشب میخوان گوسفند قربانی کنن
پرش زمانی به شب مهمونا رفتن خونه
منم مثل چی ازم کار کشیدن نمیخواستم ازاین خواهر شوهرای بد باشم
پرش زمانی به فردا
ا. ت: صبح همگی بخیر
داداش ا. ت: پرانرژی هستی ا. ت، چیشده
ا. ت: میخوام ببرمتون جنگل
مامان ا. ت: منم موافقم
داداش در حال ترجمه که میخوایم برن جنگل
مامان جیهوپ: خیلی خوبه
صبحانه خوردیم چندتا ماشین شدیم
داداشم و بابام و مردا و مامانم زنا منواعضا
ماشینم لندکروزه
ا. ت: شما خیلی آروم هستید
نامجون: تازه کجاهاشو دیدی بزار یخشون آب شه
نامجون : من جلو می.........
ویو جیمین:
به نامجون پیام دادم که انقد نزدیک ا. ت نشه واگرنه من میدونمو اون
نامجون: جیمین بیا تو جلو بشین
جیمین: باشه
رفتم نشستم
نامجون پیاممو به اعضا نشون داد
دیگه همه فهمیدن من ا. ت دوست دارم از بس اینا ضایعن
جونگ کوک: جیمین ازت انتظار نداشتم
جیمین: دیگه
ا. ت: بزارین یه آهنگ بزنم
شوگا: رپ بزار
ا. ت: اوکی، این خوبه
شوگا : ما که نمیفهمیم ولی خوبه
رسیدیم اونجا ا. ت سرش شال بود
شالو دور سرش پیچید بست یه تیشرت لش تنش بود با یه پیژامه
رسیدیم حصیر پهن کردیم
وسایلو گذاشتیم روش بزرگا نشستن
ا. ت و جونگ کوک هم سریع رفتن تو رود خونه
جیمین: بزارین منم بیام
ویو ا. ت:
دیدم منو خیس کرد
ا. ت: عه برات دارم
جونگ کوک: هههههه الفرار
روش آب ریختم
هردوتامو خیس خیس شدیم
جیمین خیلی با احتیاط اومد تو اب
جونگ کوک: ترسو
جیمین: من ترسو نیستم
جونگ کوک: کوچولو
جیمین: عه خیلی حرف میزنی
ا. ت: خب چیکارش داری بچه رو
پرش زمانی به فردا شب
......... اسلاید دو و سه و چهار استایل آرایش وموهای ا. ت
امشب حنابندونه
آماده شدم مهمونا اومدن
جیمین: خوشگل شدی
ا. ت: مرسی🥰
یکی از دوستایی داداشم که خیلی باهاش صمیمی هستم اومد پیشمون
دوست. دا. ا. ت: سلام چطوری ا. ت خوشگل شدی، پارسال دوست امسال آشنا
ا. ت: سلام، مرسی 🥰، درگیری با کارام زیاد در حدی که مهمونا زودتر از خودم اومدن
جیمین: ا. ت این کیه
ا. ت: دوست داداشمه خیلی باهاش صمیمیم
دوست. دا. ا. ت: دوست پسر ته
ا. ت: نه بریم داخل
امشبم گذشت رفتم تو اتاقم آرایشمو پاک کردم خوابیدم
ویو جیمین:
جیمین: اوفففففففففففففف
تهیونگ: چیه باز
جیمین: اون پسره خیلی به ا. ت نزدیک میشد دلم میخواد خفش کنم
جونگ کوک: تودیگه روانی دوستش بود نزدیکش شد
جیمین: انقدددددد
جین: صداتو بیار پایین میخوام بخوابم
جیمین: باشه
پرش زمانی به شب مهمونا رفتن خونه
منم مثل چی ازم کار کشیدن نمیخواستم ازاین خواهر شوهرای بد باشم
پرش زمانی به فردا
ا. ت: صبح همگی بخیر
داداش ا. ت: پرانرژی هستی ا. ت، چیشده
ا. ت: میخوام ببرمتون جنگل
مامان ا. ت: منم موافقم
داداش در حال ترجمه که میخوایم برن جنگل
مامان جیهوپ: خیلی خوبه
صبحانه خوردیم چندتا ماشین شدیم
داداشم و بابام و مردا و مامانم زنا منواعضا
ماشینم لندکروزه
ا. ت: شما خیلی آروم هستید
نامجون: تازه کجاهاشو دیدی بزار یخشون آب شه
نامجون : من جلو می.........
ویو جیمین:
به نامجون پیام دادم که انقد نزدیک ا. ت نشه واگرنه من میدونمو اون
نامجون: جیمین بیا تو جلو بشین
جیمین: باشه
رفتم نشستم
نامجون پیاممو به اعضا نشون داد
دیگه همه فهمیدن من ا. ت دوست دارم از بس اینا ضایعن
جونگ کوک: جیمین ازت انتظار نداشتم
جیمین: دیگه
ا. ت: بزارین یه آهنگ بزنم
شوگا: رپ بزار
ا. ت: اوکی، این خوبه
شوگا : ما که نمیفهمیم ولی خوبه
رسیدیم اونجا ا. ت سرش شال بود
شالو دور سرش پیچید بست یه تیشرت لش تنش بود با یه پیژامه
رسیدیم حصیر پهن کردیم
وسایلو گذاشتیم روش بزرگا نشستن
ا. ت و جونگ کوک هم سریع رفتن تو رود خونه
جیمین: بزارین منم بیام
ویو ا. ت:
دیدم منو خیس کرد
ا. ت: عه برات دارم
جونگ کوک: هههههه الفرار
روش آب ریختم
هردوتامو خیس خیس شدیم
جیمین خیلی با احتیاط اومد تو اب
جونگ کوک: ترسو
جیمین: من ترسو نیستم
جونگ کوک: کوچولو
جیمین: عه خیلی حرف میزنی
ا. ت: خب چیکارش داری بچه رو
پرش زمانی به فردا شب
......... اسلاید دو و سه و چهار استایل آرایش وموهای ا. ت
امشب حنابندونه
آماده شدم مهمونا اومدن
جیمین: خوشگل شدی
ا. ت: مرسی🥰
یکی از دوستایی داداشم که خیلی باهاش صمیمی هستم اومد پیشمون
دوست. دا. ا. ت: سلام چطوری ا. ت خوشگل شدی، پارسال دوست امسال آشنا
ا. ت: سلام، مرسی 🥰، درگیری با کارام زیاد در حدی که مهمونا زودتر از خودم اومدن
جیمین: ا. ت این کیه
ا. ت: دوست داداشمه خیلی باهاش صمیمیم
دوست. دا. ا. ت: دوست پسر ته
ا. ت: نه بریم داخل
امشبم گذشت رفتم تو اتاقم آرایشمو پاک کردم خوابیدم
ویو جیمین:
جیمین: اوفففففففففففففف
تهیونگ: چیه باز
جیمین: اون پسره خیلی به ا. ت نزدیک میشد دلم میخواد خفش کنم
جونگ کوک: تودیگه روانی دوستش بود نزدیکش شد
جیمین: انقدددددد
جین: صداتو بیار پایین میخوام بخوابم
جیمین: باشه
۲۳.۰k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.